عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
نان بخور سیر و بخسب امشب تمام
تا گر از لطفت نمیآید پیام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
گفت میگوید خداوندت سلام
میدهد از حضرت خویشت پیام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
طاعت چل سالهٔ خود بر دوام
آنچه کرده بود بر گفتش تمام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
چند خواهی بود نه پخته نه خام
نیک خواهی کار میباید تمام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
مرد باید خواه خاص و خواه عام
کو بود در فن و کار خود تمام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
هرکه او در کار خود باشد تمام
جان خود در کار بازدوالسلام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
چند خواهی بود مرد ناتمام
نه بدو نه نیک و نه خاص ونه عام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
بود در غزنی امامی از کرام
نام بودش میرهٔ عبدالسلام
عطار » مصیبت نامه » بخش نهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
بیدل دیوانه گفتش ای نظام
کی دو تیغ آید بهم در یک نیام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقالة العاشر
سالک آمد پیش پیر نیک نام
حال خود برگفت پیش او تمام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقالة العاشر
نیستم فی الجمله جز دار السلام
گر رسد سلمان بمن اینم تمام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
بود مردی از عرب در کار خام
خوش به پنج انگشت میخوردی طعام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
تو به پنج انگشت خوردی این طعام
گفت زان کانگشت شش نیست ای غلام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
گر هزاران دیده داری ای غلام
آن نظر را باید آن جمله مدام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
این همه خاکی نمیبینی مدام
تا ابد گرد مذلت این تمام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
تا بدان هر دیده در دارالسلام
تا ابد دیدار بخشندت مدام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
در زمان برجست ایاز نیک نام
باز پس میرفت تا هفتاد گام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱۰ - حكایت
بهتر آن باشد که چون مرغان زدام
دور میباشیم از هم والسلام
عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل
بندگی از خود شناسی شد تمام
نیست مرد بی ادب صاحب مقام