نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی
چو شیرین ساقیای باشد همآغوش
نه شیر، ار زهر باشد هم شود نوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامهٔ خسرو به شیرین به افسوس
همه مقراضههای پرنیانپوش
همه زهرأبهای خوشتر از نوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۳ - رسیدن نامهٔ شیرین به خسرو
ز بهر سود خود این پند بنیوش
متاعی کآن بنخرند از تو، مفروش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
کسی کاو را شبی گیرد در آغوش
نگردد آن شبش هرگز فراموش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
به در بر حلقه زد خاموش خاموش
برون آمد غلامی حلقه در گوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
کنیز از کار خسرو ماند مدهوش
که شیرین آمدش خسرو در آغوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
ولی آن دلسِتان کآید در آغوش
نه من، چون من بتی باشد قصبپوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
به خلوت نیزش از دیوار میپوش
که باشد در پس دیوارها گوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
گرفته آسمان را شب در آغوش
شده خورشید را مشرق فراموش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
نهاده غاشیهاش خورشید بر دوش
رکابش کرده مه را حلقه در گوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
مرصعپیکری در نیمهٔ دوش
کلاه خسروی بر گوشهٔ گوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
کمندی حلقهوار افکنده بر دوش
ز هر حلقه جهانی حلقه در گوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۸ - دیدن شیرین و سخن گفتن با او
مگر ماهی تو یا حور ای پریوَش؟
که نزدیکت نباشد آمدن خوَش؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
شوم چون حلقه در طوق بر دوش
خطا گفتم که چون دَر حلقهدرگوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
ز راه پاسخ آن ماه قصبپوش
ز شکر کرد شه را حلقه در گوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
گَهی میکرد نسرین را قصبپوش
گَهی میزد شقایق بر بناگوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
نبیدِ تلخ با او میکنم نوش
ز تلخیهای شیرین گر کنم گوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
کسی کاو باده بر یادت کند نوش
گر آن کس خود منم بادت در آغوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را
مرا تا بیش رنجانی که خاموش
چو دریا بیشتر پیدا کنم جوش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
گره بر سینه زَن، بی رنج مخروش
ادب کن عشوه را، یعنی که خاموش