نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیتنامهٔ خسرو به شیرین به افسوس
تو هستی شمع و او پروانهٔ مست
چو شمع آید رود پروانه از دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه
اگر هستی شود دور از تو از دست
بحمدالله چو تو هستی همه هست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۳ - رسیدن نامهٔ شیرین به خسرو
ز هر قومی حکایت باز میجُست
نگیرد مرد زیرک کار خود سست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
جهان خسرو که تا گردون کمر بست
کُلَهداری چون او بر تخت ننشست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
مَلک چون بر بساط کار بنشست
درستی چند را بر کار بشکست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
ملک چون رخت از آن بتخانه بربست
گرفت آن پند را یک سال در دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
فتاده پاسبان را چوبک از دست
جرسجنبان خراب و پاسبان مست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
شب از عنبر جهان را کُلهی بست
زمستان بود و باد سرد میجست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
برون شد مست و بر شبدیز بنشست
سوی قصر نگارین راند سرمست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
چو شیرین دید خسرو را چنان مست
ز پای افتاد و شد یکباره از دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۸ - دیدن شیرین و سخن گفتن با او
به عیاری ز جای خویش برجست
برابر دست خود بوسید و بنشست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
به دست آری مرا چون غافلانْ مست
چو گل بویی کنی اندازی از دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
بر این تن گو حمایل بر فلک بست
به سرهنگی حمایل چون کنی دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
ز رعنایی که هست این نرگس مست
نیآلاید به خون هر کسی دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
برو تا بر تو نگشایم به خون دست
که در گردن چنین خونم بسی هست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۲ - پاسخ خسرو شیرین را
سهی سرو آن زمان شد در چمن سست
که سیمیننار تو بر نارون رست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
اگر بر در گشادن نیستم دست
توانم بر تو از گیسو رسن بست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
بدان آیین که خوبان را بُوَد دست
زَنَخدان میگشاد و زلف میبست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
عملهایی که عاشق را کند سست
عجب سست آید از معشوقه چُست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
به داروی فراموشی کِشم دست
به یاد ساقیِ دیگر شوم مست