مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۲
هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی
دید غرض که فقر بد بانگ الست را بلی
عالم خاک همچو تل فقر چو گنج زیر او
شادی کودکان بود بازی و لاغ بر تلی
چشم هر آنک بسته شد تابش حرص خسته شد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۱
اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی
ببینی آنچ نبی دید و آنچ دید ولی
خدا ندانی خود را و خاص بنده شوی
خدای را تو ببینی به رغم معتزلی
اگر تو رند تمامی ز احمقان بگریز
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۹
الام طماعیة العاذل
ولا رأی فیالحب للعاقل
برادر، مرا در چنین بیدلی
ملامت رها کن، اگر عاقلی
یراد منالطبع نسیانکم
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۴
یا ویح نفسنا بفوات الفضائل
یا ویل روحنا بفسادالوسائل
قد حن واشتکی فلذا الصخر بکیا
علی علی هجران فخرالقبایل
لو ان فراقی حملالطور والصفا
[...]
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۵
جان در ره ما بباز اگر مرد دلی
ورنی سر خویش گیر کز ما بحلی
این ملک کسی نیافت از تنگ دلی
حق میطلبی و مانده در آب و گلی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۳
یا مولی یا مولی، اخبرنی عن لیلی
لا ترجه لاترجه فاللیل ذا حبلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی
هین غذای دل بده از همدلی
رو بجو اقبال را از مقبلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۴ - در خواب گفتن هاتف مر عمر را رضی الله عنه کی چندین زر از بیت المال به آن مرد ده کی در گورستان خفته است
گر نمیآید بلی زایشان ولی
آمدنشان از عدم باشد بلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۹ - تفسیر دعای آن دو فرشته کی هر روز بر سر هر بازاری منادی میکنند کی اللهم اعط کل منفق خلفا اللهم اعط کل ممسک تلفا و بیان کردن کی آن منفق مجاهد راه حقست نی مسرف راه هوا
امر حق را باز جو از واصلی
امر حق را در نیابد هر دلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۰ - وصیت کردن رسول صلی الله علیه و سلم مر علی را کرم الله وجهه کی چون هر کسی به نوع طاعتی تقرب جوید به حق، تو تقرب جوی به صحبت عاقل و بندهٔ خاص تا ازیشان همه پیشقدمتر باشی
گفت پیغامبر علی را کای علی
شیر حقی پهلوان پردلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۳ - باقی قصهٔ هاروت و ماروت و نکال و عقوبت ایشان هم در دنیا بچاه بابل
گر بیاموزی صفیر بلبلی
تو چه دانی کو چه دارد با گلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزااش کاهلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۵ - سؤال کردن آن کافر از علی کرم الله وجهه کی بر چون منی مظفر شدی شمشیر از دست چون انداختی
پس بگفت آن نو مسلمان ولی
از سر مستی و لذت با علی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۷ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه کی کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم
حلق ببریده خورد شربت ولی
حلق از لا رسته مرده در بلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
صورتش دیدی ز معنی غافلی
از صدف دُری گزین گر عاقلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۲ - تتمهٔ حکایت خرس و آن ابله کی بر وفای او اعتماد کرده بود
تا بخسپی در پناه عاقلی
در جوار دوستی صاحبدلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۶ - به حیلت در سخن آوردن سایل آن بزرگ را کی خود را دیوانه ساخته بود
آن یکی میگفت خواهم عاقلی
مشورت آرم بدو در مشکلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۱ - شکایت قاضی از آفت قضا و جواب گفتن نایب او را
گفت اه چون حکم راند بیدلی
در میان آن دو عالم جاهلی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۳ - شرح فایدهٔ حکایت آن شخص شتر جوینده
اندرین اشتر نبودش حق ولی
اشتری گم کرده است او هم بلی