هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی
دید غرض که فقر بد بانگ الست را بلی
عالم خاک همچو تل فقر چو گنج زیر او
شادی کودکان بود بازی و لاغ بر تلی
چشم هر آنک بسته شد تابش حرص خسته شد
و آنک ز گنج رسته شد گشت گران و کاهلی
گنج جمال همچو مه جانش بدیده گفته خه
بر ره او هزار شه آه شگرف حاصلی
وصف لبش بگفتمی چهره جان شکفتمی
راه بیان برفتمی لیک کجاست واصلی
جان بجهان و هم بجه سر بمکش سرک بنه
گرچه درون هر دو ده نیست درون قابلی
ای تبریز مشتهر بند به شمس دین کمر
ز آنک مبارک است سر بر کف پای کاملی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف تجربیات روحانی و معنوی انسان میپردازد. شاعر اشاره میکند که وقتی انسان به درک صحیح و عمیق از فقر و دنیا میرسد، در حقیقت به گنجی واقعی دست مییابد. دنیا و ماده را به یک تپه و گنج پنهان زیر آن تشبیه میکند و شادیها را در بازیهای کودکانه میداند. همچنین به این نکته اشاره دارد که وقتی انسان از حرص و خواستههای دنیوی رها شود، به آرامشی عمیق دست مییابد و زیباییهای واقعی را میبیند. شاعر همچنین به مقام و درخشندگی شمس تبریزی و تأثیر او بر دلها اشاره میکند و او را به عنوان یک رهنما در مسیر معنوی معرفی میکند. در کل، شعر به جستجوی حقیقت و معنویت در زندگی انسان میپردازد و بر اهمیت درک عمیق از دنیا تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هر انسانی که در دو جهان پاک و خالص شود، دلی را میبیند که هدفش این است که فقر و نیاز را درک کند و به صدای وجود، پاسخ دهد.
هوش مصنوعی: دنیای مادی مثل تودهای از خاک به نظر میآید و فقر در آن به چشم میخورد، ولی در زیر این سطح، شادی و خوشیهای کودکان مانند گنجی پنهان نهفته است که در بازیها و سرگرمیهایشان نمایان میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که چشم انسان بسته میشود، تمایل و حرص او از بین میرود و در نتیجه از داراییها و ثروتهای دنیوی آزاد میشود. این حالت میتواند به دلیل سنگینی و سستی در زندگی باشد.
هوش مصنوعی: زیبایی و جاذبه او همچون ماه در دل جانش دیده میشود و همه بر سر راه او از عشق و شوق بسیار آشکارا ناله کنند.
هوش مصنوعی: من زیبایی لبش را توصیف کردم و چهرهاش را مانند جان پر از شکوفه یافتم، اما در بیان این احساسات راهی پیدا نکردم. حالا سوال این است که آن حقیقت کجاست؟
هوش مصنوعی: زندگی را در جهان و سر خود، بگذر و مرگ را به جان بپذیر. اگرچه درون هر دو محدودیتهایی وجود دارد، اما باید به جلو حرکت کنی.
هوش مصنوعی: ای تبریز، که به معروفیت رسیدهای، به خاطر شمس دین به خود ببال. از آنجا که شمس دین بر سر پای مردی کامل ایستاده است، مقام تو نیز ارجمند و خوشیمن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سلیل خسرو عجم فرشته فر علیقلی
چراغ دودمان جم به بخردی و عاقلی
همال ابر در کرم مثال ببر در یلی
هلاک جان گستهم ز پهلوی و پر دلی
کی خبرش ز حال من پای نرفته در گلی
لطمه ی موج غم بود رنج فزای هردلی
عیش کند چو آدمی رخت کشد به ساحلی
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
گاه سوار گشتنم نیست جهاز و محملی
وقت پیاده بردنم نیست بساط و محفلی
زین همه بدترآنکه نی وصل ترا وسایلی
«بار بیفکند شتر چون برسد بمنزلی
ملک قبول کی شود جز که نصیب مقبلی
لایق عشق و عاشقی برگ گلست و بلبلی
بار غم ترا چو من کس نکند بمحملی
بار بیفکند شتر چون برسد بمنزلی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.