گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲

 

نقش‌بند جان که جان‌ها جانب او مایلست

عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست

آنکه باشد بر زبان‌ها لا احب الافلین

باقیات الصالحات است آنکه در دل حاصلست

دل مثال آسمان آمد زبان همچون زمین

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش

 

نورِ نورِ چشم خود نور دل‌ست

نور چشم از نور دل‌ها حاصل‌ست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۱ - پرسیدن شیر از سبب پای واپس کشیدن خرگوش

 

قعر چه بگزید هر که عاقلست

زانک در خلوت صفاهای دلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۶ - تفسیر ما شاء الله کان

 

این سخنهایی که از عقل کلست

بوی آن گلزار و سرو و سنبلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۹ - مثل

 

کارگه چون جای باش عاملست

آنک بیرونست از وی غافلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۷ - حمله بردن سگ بر کور گدا

 

کالهٔ حکمت که گم کردهٔ دلست

پیش اهل دل یقین آن حاصلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۰ - تتمهٔ نصیحت رسول علیه السلام بیمار را

 

تافت زان روزن که از دل تا دلست

روشنی که فرق حق و باطلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل

 

چون کَنی پا را حیاتت زین گِلست

این حیاتت را روش بس مشکلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی

 

حق همی‌گوید نظرمان در دلست

نیست بر صورت که آن آب و گلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی

 

زان که گر آبست مغلوب گِلست

پس دل خود را مگو کین هم دلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی

 

لطفِ شیر و انگبین عکس دلست

هر خوشی را آن خوش از دل حاصلست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۷ - مسلهٔ فنا و بقای درویش

 

او ز روی لفظ نحوی فاعلست

ورنه او مفعول و موتش قاتلست

مولانا
 
 
۱
۲