گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۵

 

اندک اندک راه زد سیم و زرش

مرگ و جسک نو فتاد اندر سرش

عشق گردانید با او پوستین

می‌گریزد خواجه از شور و شرش

اندک اندک روی سرخش زرد شد

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۲

 

خائیدن آن لب که چشیدی شکرش

مالیدن دستی که کشیدی بسرش

نگذارد آنکه او به جان و جگرش

آب حیوان همی رسد از اثرش

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست

 

گر در آمیزند عود و شِکّرش

برگزیند یک‌یک از یک‌دیگرش

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

شد غذای آفتاب از نور عرش

مر حسود و دیو را از دود فرش

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۸ - اقتدا کردن قوم از پس دقوقی

 

چشم و هوش و گوش و گوهرهای عرش

خرج کردی چه خریدی تو ز فرش

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۰ - معنی حزم و مثال مرد حازم

 

الحذر ای گل‌پرستان از شرش

تیغ لا حولی زنید اندر سرش

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۳ - قصهٔ باز پادشاه و کمپیر زن

 

از غضب شربای سوزان بر سرش

زن فرو ریزد شود کل مغفرش

مولانا
 
 
۱
۲
۳