گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳

 

ز هر کشوری گِرد کن مهتران

از اخترشناسان و افسونگران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷

 

بران بی‌بها چرم آهنگران

برآویختی نو به نو گوهران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱

 

می روشن آورد و رامشگران

همان در خورش باگهر مهتران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

بیاورد مسمارهای گران

به جایی که مغزش نبود اندران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

بیامد دمان با سپاهی گران

همه نره دیوان جنگ آوران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

فراوان کس از دشت نیزه‌وران

بر خویش خواند آزموده سران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۵

 

هم ایران و هم دشت نیزه‌وران

هم آن تخت شاهی و تاج سران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۸

 

گرایندهٔ تیغ و گرز گران

فروزندهٔ نامدار افسران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۹

 

به لشکر نگه کرد سلم از کران

سرش گشت از کار لشکر گران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۲

 

نیا تخت زرین و گرز گران

بدو داد و پیروزه تاج سران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۴

 

دو خونی همان با سپاهی گران

برفتند آگنده از کین سران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۴

 

همه نامداران جوشن‌وران

برفتند با گرزهای گران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۹

 

اگر شاه بیند ز جنگ‌آوران

به کهتر سپارد سپاهی گران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳

 

پر از مشک و کافور و پر زعفران

همه پیش بردند فرمان بران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳

 

سوی گرگساران و مازندران

همی راند خواهم سپاهی گران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۰

 

سرش گشت از اندیشهٔ دل گران

بخفت و نیاسوده گشت اندران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۱

 

نه سگسار ماند نه مازندران

زمین را بشوید به گرز گران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۴

 

ببستند آیین ژوپین وران

برفتند با خشتهای گران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۴

 

وزان گرگ‌ساران جنگاور‌ان

وزان نره دیوان مازندران

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵

 

ابا گنج و با تخت و گُرز گران

ابا رای و با تاج و تخت و سران

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۲۱