گنجور

 
۱
۲
۳
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

چنین بادا کبود و کوژ بالا

هر آن کاو بشکند پیمانش از ما

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

به کوه و بیشه و هامون و دریا

همی شد پنج مه چون مرد شیدا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس

 

نباشد با دو چشمم ابر همتا

که آن قطره ست و این آشفته دریا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

نگارا در جهان بودی تو تنها

ندیدی هیچ کس را با تو همتا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

چو سیمین زورقی در ژرف دریا

چو دست ابرنجنی در دست حورا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

گهی با آهوان بودی به صحرا

گهی با ماهیان بودی به دریا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

اگر مهر نُوت گشته‌ست پیدا

کهن مهر مرا مفگن به دریا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

پلنگ من شده‌ست آهو به صحرا

نهنگ من شده‌ست ماهی به دریا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى

 

چو زو نشکیبی او را باش تنها

تو زو رسوا و او نیز از تو رسوا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى

 

که تا باشد به گیتی کوه و صحرا

رود جیحون و دجله سوی دریا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

ز بس بر روی صحرا مشک و دیبا

همه خرخیز و ششتر گشت صحرا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

گهی آهو و گور از روی صحرا

ز دست یوز و سگ رفته به بالا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن

 

نجوشیدم ز هر بادی چو دریا

تو گفتی خور ز من گردید صفرا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى

 

کنون آن کم تو دیدی سرو بالا

به بستر در فتاده گشته دو تا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست

 

ندانم چون شدی از من شکیبا

که نشکیبد صدف هرگز ز دریا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۷ - نامهٔ هفتم اندر گریستن به جدایى و نالیدن به تنهایى

 

بگریم تا کنم هامون چو دریا

منالم تا کنم چون سرمه خارا

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۶