شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۸
چه خوش بودی اربادهٔ کهنه سال
شدی بر من خسته یکدم حلال
که خالی کنم سینه را یک زمان
ز غمهای پی در پی بیکران
رود محنت دهر از یاد من
[...]
شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۲ - فی الریا و التلبیس بالذین هم أعظم جنود ابلیس
نان و حلوا چیست ای شوریده سر؟
متقی خود را نمودن بهر زر
دعوی زهد از برای عز و جاه
لاف تقوی، از پی تعظیم شاه
تو نپنداری کزین لاف و دروغ
[...]
شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۳ - علی سبیل التمثیل
بود در شهر هری، بیوه زنی
کهنه رندی، حیلهسازی، پرفنی
نام او، بیبی تمیز خالدار
در نمازش، بود رغبت بیشمار
با وضوی صبح، خفتن میگزارد
[...]
شیخ بهایی » شیر و شکر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
ای مرکز دایرهٔ امکان
وی زبدهٔ عالم کون و مکان
تو شاه جواهر ناسوتی
خورشید مظاهر لاهوتی
تا کی ز علایق جسمانی
[...]
شیخ بهایی » شیر و شکر » بخش ۶ - فی المناجاة و الشوق الی صحبة أصحاب الحال و ارباب الکمال
عشاق جمالک احترقوا
فی بحر صفاتک قد غرقوا
فی باب نوالک قد وقفوا
و بغیر جمالک ما عرفوا
نیران الفرقه تحرقهم
[...]
شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۳ - فیالعقل
چیست دانی عقل در نزد حکیم؟
مقتبس، نوری ز مشکوة قدیم
از برای نفس تا سازد عیان
از معانی، آنچه میتابد بر آن
چون جمال عقل، عین ذات اوست
[...]
شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۱۳ - فی ماهیة الذوات
هر یک از موجود، با طوری وجود
بهر او موجود شد، انسان نمود
بود امر ممکنی از ممکنات
در ازل ممتاز از غیرش به ذات
بود اما بودنی علمی و بس
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
بلبل اگر نه مست گل است این ترانه چیست؟
گر نیست عشق زمزمه ی عاشقانه چیست؟
ساقی اگر نه پرده فتادی زروی کار
می گفتمت که نغمه ی چنگ و چغانه چیست
پرواز کرد طایر ادراک سالها
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول
سربر آور که وقت بیگه شد
تو به خوابی و کاروان بگذشت
دلدار اگر به دام خویشم فکند
وز نو نمکی بر دل ریشم فکند
ترسم به غلط ربوده باشد دل را
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول
نیست در لااله الا الله
در حقیقت به جز سه حرف اله
جمله اجزای این خجسته کلام
شد ز تکرار این حروف تمام
گر بجوئی در این کلام شگرف
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
چو می بینم کسی کز کوی او دلشاد می آید
فریبی کز وی اول خورده بودم یاد می آید
گرم اقبال روزی یار گردد
غنوده بخت من بیدار گردد
برآن درگاه خواهم داد از این دل
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم
شرف خواهی، بگرد مقبلان گرد
که زود از مقبلان مقبل شود مرد
چو بر سنبل چرد آهوی تاتار
نسیمش بوی مشک آرد پدیدار
بهای در بزرگ از بهر این است
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم
شاها، ملکا قد فلک را
جز بهر سجود خم نکردی
بر من که پرستشت نکردم
ور ناکردم ستم نکردی
آن چیست که از بدی نکردم
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت اول
خوشا وقت شوریدگان غمش
اگر زخم بینند و گرمرهمش
گدایانی از پادشاهی نفور
بامیدش اندر گدائی صبور
دما دم شراب الم درکشند
[...]