گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در محرم

 

در مُحَرَّم اهلِ ری خود را دگرگون می‌کنند

از زمین آه و فغان را زیب گردون می‌کنند

گاه عریان گشته با زنجیر می‌کوبند پشت

گه کفن پوشیده فرق خویش پُرخون می‌کنند

گاه بگشوده گریبان‌، روز تا شب سینه را

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در وصف آتلیه نقاشی اسعد

 

حبذا از این نگارستان پر نقش و نگار

خوش‌تر از بتخانهٔ چین و سرای نوبهار

صفحه ‌اندر صفحه خرم ‌چون بهشت ‌اندر بهشت

پرده اندر پرده رنگین چون بهار اندر بهار

نقش‌های روم و یونان پیش نقشش ناتمام

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - تغزل

 

سنبل داری به گوشهٔ چمن اندر

نرگس کاری به برگ یاسمن اندر

در عجبم زافریدگار، کزان روی

لاله نشاند به شاخ نسترن اندر

ای صنم خوبرو به جان تو سوگند

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - مولودیه و منقبت

 

زهی به کعبه‌، شرافت‌فزای رکن و حطیم

زهی مقام تو فخر مقام ابراهیم

زهی حریم تو چون کعبه لازم‌الاکرام

زهی وجود تو چون قبله واجب‌التعظیم

زهی بلندتر اندر همم ز چرخ بلند

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۷ - خصم خرد

 

مخور تا توانی می اندر جوانی

می اندر جوانی مخور تا توانی

که یک جرعه می در جوانی نشاند

یکی تیر در دیدهٔ زندگانی

حکیمانه می نیز خوردن نشاید

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷ - در هجو روزنامهٔ اصفهان و نامهٔ ناهید

 

گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت

که کیی تو که به رخ بسته‌ای از حیله نقاب

غیرت از جنس تو برخیزد اگر برخیزد

سنبل از شوره‌، می از سرکه و ماهی ز سراب

تیر در چشم تو چونان که به چشم تو مژه

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۸ - تربت سیدالشهدا(‌ع‌)

 

حبذا خاک روان‌بخش و زهی تربت پاک

که از او خاک ز افلاک فزون یافته فر

آشناتر به دل خلق که دانش در دل

پاک‌تر در نظر مرد که بینش به نظر

درد را کاین شد درمان چه زیان و چه گزند

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - شاه دل‌ آگاه

 

قصهٔ شاهان جهان بیش و کم

نیست به جز قصه جور و ستم

قاعده س عدل به دوران ما

هست پدیدار ز سلطان ما

عامل فرمانش به بحر و به بر

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۹ - مخبر بی‌خبر

 

مخبر ما رفت و آمد تنگدست

بی‌خبر چون گنگ خواب‌آلود مست

دفتری خالی ز اخبار جدید

همچو چشم بنده اوراق‌ش سفید

لب ز بوری سوی زبر آویخه

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۱ - عروسی شکوفه

 

به شاخ شکوفه بتابید شید

شکفتند آن غنچه‌های سپید

ز الوان سبز و سپید و گلی

ببستند شاخ درختان حلی

درخت‌است چون نو‌ عروسی‌ملوس

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » چهارپاره‌ها » افکار پریشان

 

از بر این کرهٔ پست حقیر

زیر این قبهٔ مینای بلند

نیست خرسند کس از خرد و کبیر

من چرا بیهده باشم خرسند

شده‌ام در همه اشیا باریک

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۱ - قطعه

 

لولیئی گفت با پسر، هشدار

تا که خود را چو من سمر سازی

پسرا سعی کن که در هر فن

خویش را تالی پدر سازی

تن به ورزش سپار تا خود را

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۰ - حکایت اشرف خر

 

خود شنیدی حدیث اشرف خر

که مثل شد به گرد کردن زر

بود تاتار زاده‌ای نادان

پور تیمورتاش بن چوپان

نه کیاست نه مردمی نه شرف

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۱

 

آمد اردیبهشت‌، ای ساقی

اصفهان شد بهشت‌، ای ساقی

آن بهشتی که گم شد از دنیا

هر به سالی مهی‌، شود پیدا

وان مه اردیبهشت باشد و بس

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۰ - داستان انقلاب خراسان

 

و آن قضایا که در خراسان بود

هم ز جهل پلیس نادان بود

که به یک روز پاسبان بلد

راند قانون به مردم مشهد

کرد نسخ کله بهانهٔ خوبش

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!

 

پیرزن صبر نمودی به جفاش

باکس آن راز نمی کردی فاش

لیک آن دختر غدار پلید

کرد با شوی شبی رازپدید

گفت مام تو مرا کشت ز غم

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار