صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در وصف کعبه و تخلص به مدح امیرالمؤمنین علی (ع)
ای سواد عنبرین فامت سویدای زمین
مغز خاک از نهکت مشکین لباست خوشه چین
موجه ای از ریگ صحرایت صراط المستقیم
رشته ای از تار و پود جامه ات حبل المتین
غنچه پژمرده ای از لاله زارت شمع طور
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در تعمیر تربت پاک امیرالمؤمنین علی (ع) و آوردن نهری از فرات به نجف به فرمان شاه صفی
منت خدای را که به توفیق کردگار
از ناف کعبه چشمه زمزم شد آشکار
چون کاروان حاج، خروشان و کف زنان
آمد به خاکبوس نجف آب خوشگوار
دریای رحمت ازلی جوش فیض زد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح حضرت رضا(ع)
این حریم کیست کز جوش ملایک روزبار
نیست در وی پرتو خورشید را راه گذار
کیست یارب شمع این فانوس کز نظاره اش
آب می گردد به گرد دیده ها پروانه وار
این شبستان خوابگاه کیست کز موج صفا
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت رضا(ع)
عقل ضعیف خویش نگه دار از شراب
در زیر بال موج منه بیضه حجاب
تا از سهیل عقل توان سرخ روی بود
رنگین مساز چهره به گلگونه شراب
تخم افکن شرار شود پنبه زار مغز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح شاه صفی
نشست گل به سریر چمن سلیمان وار
گشود چون پریان بال، ابر گوهربار
شکوه از افق شاخ همچو صبح دمید
شفق نگار شد از لاله دامن کهسار
زمین ز تربیت ابر یوسفستان شد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح شاه صفی
ای روی چون بهشت ترا کوثر آینه
رخسار آتشین ترا مجمر آینه
در جلوه گاه حسن تو چون پرده های چشم
افتاده است بر سر یکدیگر آینه
آیینه سیر چشم ز نقش مراد شد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مرثیه شاه صفی
پادشاهی و جوانی سد راه او نشد
کرد چون ادهم ز ملک عالم فانی کنار
در خور اقبال روزافزون خود جایی نیافت
بال بر هم زد برون رفت از جهان بی مدار
در محرم کرد عزم قندهار و در صفر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح شاه عباس دوم
ای زمان دلگشایت نوبهار روزگار
صبح نوروز از جبین بخت سبزت آشکار
طینت پاک تو از خاک شریف بوتراب
گوهر تیغ تو از صلب متین ذوالفقار
صولت شیر خدا از بازوی اقبال تو
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح شاه عباس دوم
هزار شکر که گوهر فروز جاه و جلال
به خانه شرف آمد به دولت و اقبال
ز درد سال غباری که داشت جام سپهر
به صاف کرد مبدل محول الاحوال
چو زلف رو به درازی نهاد روز نشاط
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح شاه عباس دوم و تهنیت ورود او به اصفهان
منت ایزد را که با اقبال و دولت همعنان
روی در برج شرف آورد خورشید جهان
سایه حق بر سر اهل صفاهان سایه کرد
نوبهار لطف ایزد کرد عالم را جوان
آفتاب دولت بیدار از مشرق دمید
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح شاه عباس دوم و تاریخ اتمام بنای تالار عالی قاپو
منت ایزد را که از لطف خدای مستعان
عالم افسرده شد از باد نوروزی جوان
روی در برج شرف آورد خورشید منیر
حوت از بهر بشارت گشت سر تا پا زبان
یونس خورشید تابان آمد از ماهی برون
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در فتح قندهار و مدح شاه عباس دوم
صبح ظفر ز مطلع دولت شد آشکار
طی شد بساط ظلمت ازین نیلگون حصار
تشریف نور داد به ذرات کاینات
چون آفتاب اختر اقبال شهریار
شد مشتری ز اوج سعادت جهان فروز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در شکست یافتن داراشکوه از قلعه داران ایرانی قندهار
شکر کز اقبال روزافزون شاه تاجدار
آفتاب فتح طالع شد ز برج قندهار
مظهر صاحبقرانی، شاه عباس دوم
در جهاد اکبر از فرماندهان شد کامکار
بار دیگر از ته بال و پر زاغان هند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در تهنیت ورود شاه عباس دوم به اصفهان
چه دولت بود یارب اصفهان را در کنار آمد
که از خاور زمین صاحبقران کامکار آمد
به آیینی که در برج شرف خورشید باز آید
به دارالملک خود آن پادشاه تاجدار آمد
چه اقبال است کز فضل خدا روداد ایران را
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در صفت گرما و مدح شاه عباس دوم
بس که شد تفسیده عالم از فروغ آفتاب
چون پر پروانه می سوزد کتان در ماهتاب
در هوای تابه نعل ماهیان در آتش است
بس که از تأثیر گرما آتشین گردید آب
باد شد گرم آنچنان کز آستین افشانیش
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح شاه عباس دوم
زنگی شب را کند خورشید منظر ماهتاب
مهره گل را دهد تشریف گوهر ماهتاب
شست داغ تیرگی از نامه اعمال شب
کرد با روز از صفا شب را برابر ماهتاب
داد بیرون عنبر شب نوبهار خویش را
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه عباس دوم
کرد میزان حساب آماده بهر خاکیان
از شب و روز مساوی میر عدل نوبهار
از شکوفه نامه اعمال اشجار چمن
مضطرب آمد به پرواز از یمین و از یسار
گل چو خورشید قیامت آتشین رخسار شد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح شاه عباس دوم
سرمه چشم ملایک شد غبار اصفهان
از وجود فایض الجود شهنشاه زمان
شاه عباس بلند اقبال کز پیشانیش
می توان دید اختر صاحبقرانی را عیان
سایه لطف خدا کز آفتاب رایتش
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح شاه عباس دوم
هوا را کند پر ز اختر شکوفه
زمین را کند بحر گوهر شکوفه
ز پیراهن یوسفی مغزها را
به هر جلوه سازد معطر شکوفه
کف تازه رویی است از بحر رحمت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح شاه عباس دوم
روی در برج شرف آورد دیگر آفتاب
کرد ازین تحویل عالم را مسخر آفتاب
کشور ایجاد را از ماه تا ماهی گرفت
بر حمل از حوت شد تا سایه گستر آفتاب
از تطاول تیغ بر زلف ایاز شب کشید
[...]