نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۳۲
باز ساز عشق سر کردیم ما
ترک عقل تیره سر کردیم ما
معتکف گشتیم کنج میکده
باده نوشان را خبر کردیم ما
خشک لب هر جا حریفی یافتیم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۲
روی او بی نقاب خوش باشد
بی نقاب آفتاب خوش باشد
طره دلکشش که دام بلاست
سنبل آسا بتاب خوش باشد
چشم مستش که فتنه جانهاست
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷۲
مهی دارم که انوار جمالش
کند هر دم تجلی در جلالش
جلالش با جمال از بس درآمیخت
یکی گشته جلالش با جمالش
شب عید است و ساقی را بساغر
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۸
روی تو که رشگ آفتابست
از رشگ دل آفتاب آبست
در برقع زلف ماه رویت
تابنده چو مهر در سحابست
نرگس ز حیای چشم جادوت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۲۴
ای آنکه ترا بمن نظر نیست
منظور بجز توام نظر نیست
تا نور تو بر قمر نتابد
این تابش نور در قمر نیست
این چاشنئی که در لب تست
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۵۱
گذر چون ترا بر مقامم فتاد
همای سعادت بدامم فتاد
کنون قرعه دولت ای سرفراز
ز یمن قدومت بنامم فتاد
برآمد چو ماه رخت در نظر
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۵۳
گرم صد ره زنی با تیغ بیداد
به پیش کس نخواهم زد رهی داد
صنوبر با قدت کی شد برابر
که شرمنده نشده چون سرو شمشاد
متاع کفر و دین از مو و رویت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۵۷
نخستین دم که عالم آفریدند
پی ایجاد آدم آفریدند
بود تا هیکل او را حمایل
در اسما اسم اعظم آفریدند
به رخ گنج مسما را ز اسماء
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۷۷
مرا اتفاق از هجوم مخالف
زمانی توقف نشد در مواقف
اگر چه توقف نشد حاصل اما
ز سر مواقف شدم جمله واقف
کسی کو دلش شد چو آئینه صافی
[...]
نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۳ - حکایت
بسی خورشید رخساران در آن شهر
که بردند از جمالش جملگی بهر
باو چندانکه عرض حسن دادند
برویش باب معشوقی گشادند
ز جام عشق آن مدهوش سرمست
[...]