گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲

 

هرکرا عشقت به هم برمی‌زند

عاقبت چون حلقه بر در می‌زند

طالعی داری که از دست غمت

هرکرا دستیست بر سر می‌زند

در هوای تو ملک پر بفکند

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱

 

آنچه بر من در غم آن نامسلمان می‌رود

بالله ار با مؤمن اندر کافرستان می‌رود

دل به دلال غمش دادم به دستم باز داد

گفت نقدی ده که این با خاک یکسان می‌رود

آنچنان بی‌معنیی کارم به جان آورد و رفت

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹

 

ای زلف تابدار ترا صدهزار خم

وی جان غمگسار مرا صدهزار غم

خالی نگردد از غم عشق تو جان من

تا حلقهای زلف تو خالی نشد ز خم

بر عارض تو حلقهٔ زلف تو گوییا

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در وصف عمارت ممدوح

 

این همایون مقصد دنیا و دین معمور باد

جاودان چون هست معمور از حوادث دور باد

در حریم او خواص کعبه هست از ایمنی

در اساس استوار او ثابت طور باد

از سر جاروب فراشان او هر بامداد

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تقاضای تشریف از مخدوم

 

ای خداوندی که هرکه از طاعتت سربرکشد

روزگارش خط خذلان تا ابد بر سر کشد

گر سموم قعر تو بر موج دریا بگذرد

جاودان از قهر دریا باد خاکستر کشد

ور نسیم لطف تو بر شعلهٔ دوزخ وزد

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۳ - از دوستی قدری ارزن برای فاخته خواسته

 

ای همای همتت سر بر سپهر افراخته

کس چو سیمرغت نظیری در جهان نشناخته

دور بین چون کرکس و خصم افکنی همچون عقاب

باز هنگام هنر گردن چو باز افراخته

طوطیان نظم کلام و بلبلان زیر نوا

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۲ - مدح خاقان اعظم رکن‌الدین قلج طفغاج خان

 

ای ترا گشته مسخر حشم دیو و پری

کوش تا آب سلیمان پیمبر نبری

زانکه در نسبت ملک تو که باقی بادا

هست امروز همان رتبت پیغامبری

تویی آن سایهٔ یزدان که شب چتر تو کرد

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۴ - در حبس مجدالذین ابوالحسن عمرانی

 

بافلک دی نیازمندی گفت

چون منت گر نیازمند کنند

زان ستمها که گردش تو کند

توچه گویی که باتو چند کنند

آخر این اختران بی معنیت

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۴ - در مرثیه

 

در مرثیهٔ موئیدالدین

هرکس اثری همی نماید

گفتم که تشبهی کنم نیز

باشد که تسلیی فزاید

لیکن پس از آن جهان معنی

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۲

 

ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح

در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار

ور قرارت نیست بر گفتم یقین دان کز اسف

بر فوات آن نگردی ناصبور و بی قرار

مرد باش و ترک زن کن کاندرین ایام ما

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۱ - از بزرگی درخواست کاغذ سپید کند

 

زندگانی مجلس سامی در اقبال تمام

چون ابد بی‌منتها باد و چو دوران بر دوام

آرزومندی به خدمت بیش از آن دارد دلم

کاندرین خدمت توان کردن به شرح آن قیام

هست اومیدم به صنع و لطف حق عز اسمه

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۷ - زین‌الدین عبدالله از استر افتاده و حکیم به عیادت او نرفته بود این قطعه در عذر تقصیر خویش گفته

 

ای بزرگی که از شمایل و قدر

ملک را زینتی و دین را زین

نور رای تو فالق الاصباح

کف و کلک تو مجمع‌البحرین

روزی خلق تو به یوم‌الدین

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳۳ - در طلب جو

 

ای ز قدر تو آسمان در گو

آفتاب از تو در خجالت ضو

قدر و رای تو از ورای سپهر

آفتابی و آسمانی نو

دل و دست تو گاه فیض و سخا

[...]

۱۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۰

 

هر آنگه که چون من نیایم نخوانی

چنان باشد ایدون که آیم برانی

نخوانی مرا چون نخوانی کسی را

که مدح تو خواند چو او را بخوانی

کرا همسر خویش چون من گزینی

[...]

۱۲ بیت
انوری