ای همای همتت سر بر سپهر افراخته
کس چو سیمرغت نظیری در جهان نشناخته
دور بین چون کرکس و خصم افکنی همچون عقاب
باز هنگام هنر گردن چو باز افراخته
طوطیان نظم کلام و بلبلان زیر نوا
جز به یاد مجلست نا داده و ننواخته
بخت بیدارت خروسان سحرگهخیز را
از پگهخیزی که هست از چشم صبح انداخته
تا به تاج هدهد و طاوس در کین عدوت
نیزهای پر ز دست و تیغهای آخته
قهر شاهین انتقامت اخگر دل در برش
چون در امعاء شترمرغ از اسف بگداخته
نیک پی آن بندهات ای بندگانت نیک پی
از تجملها به کف کردست جفتی فاخته
طوق قمری بر قفا خون تذرو اندر دو چشم
با چنین فر و بها دلها ز غم پرداخته
نرد زیب از کبک و تیهو برده پس بیاختیار
مانده اندر ششدر حبس قفس ناباخته
هریکی را همچو لقلق مار باید صعوه کرم
سوی آب و دانه بینی دایم اندر تاخته
چون حواصل هیچ سیری میندانند از علف
وین غلامک وجه بنجشکی ندارد ساخته
مکرمت کن پارهای ارزن فرستش کز شره
چون دو زاغند این دو شهرآشوب کشور تاخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از همت و ویژگیهای خاص یک شخصیت توانا میپردازد. شاعر او را با سیمرغ مقایسه میکند و او را بینظیر در جهان میداند. او ویژگیهایی چون دوربینی و خصومت را به کرکس و عقاب نسبت میدهد. همچنین، شاعر به زیباییهای کلام و نوای بلبلان اشاره میکند که تنها یادآور مجالس او هستند.
در ادامه، بخت خوش او و بیداری صبح را یادآور میشود و بر مقام او در برابر دشمنان تأکید میکند. شیوههای انتقام او از دیگر پرندگان نیز توصیف میشود. شاعری با اشاره به بندگان نیکطینت، از تجمل و زیباییهای زندگی یاد میکند و در نهایت به نیاز به حمایت و محبت در زمان قحطی و غم اشاره میکند، به ویژه برای افرادی که در شرایط سختی به سر میبرند.
به طور کلی، شعر به تمجید از ویژگیهای یک رهبر بزرگ، مظاهر زینت و زیبایی زندگی، و نیاز به حمایت انسانی در شرایط دشوار تأکید دارد.
هوش مصنوعی: ای پرنده بلند پرواز، بلندای همت تو به آسمان رسیده است و در دنیا کسی مانند سیمرغ، وجود تو را نمیشناسد.
هوش مصنوعی: زمانی که از دور نظارهگری مانند کرکسی وجود دارد و رقیبان را در زمین میاندازی، همچون عقابی در زمان هنر، با گردن افراشته و با قدرت نمایی میکنی.
هوش مصنوعی: پرندگان زیبا و خوش صحبت فقط به یاد محفل تو آواز میخوانند و نغمه سر میدهند.
هوش مصنوعی: شانس و اقبال تو بیدارتر از خروسهایی است که در سحرگاه بیدار میشوند و حتی از چشم صبح نیز جلوتر است.
هوش مصنوعی: در اینجا منظور این است که با وجود دشمنی و کینه، نیروهای بیرحم و خطرناک در وجود انسان وجود دارند، مانند پرندهها و زیباییهای طبیعت که به طور خیالانگیزی در برابر چالشها ایستادگی میکنند و میتوانند با قدرت و زیبایی به مبارزه برخیزند.
هوش مصنوعی: قهر و خشم شاهین به گونهای است که دل را مانند آتشی در دل او میسوزاند، همانطور که آتش درون شکم شترمرغ زبانه میکشد.
هوش مصنوعی: بنده خوب تو، ای خدای بندگانت، از زرق و برق دنیا دست کشیده و همدمی شایسته و برجسته یافته است.
هوش مصنوعی: پرندهای با زیبایی خیرهکننده در پشت گردن خود، نشانهای از غم و اندوه را در چشمانش به نمایش گذاشته است. این زیبایی و شکوه، دلها را از غم ونگرانی پُر کرده است.
هوش مصنوعی: کسی که در جستجوی زیبایی و خوشگلی است، از زیباییهای پرندگان چون کبک و تیهو بهرهمند شده اما ناخواسته به دام افتاده و در قفس حبس شده است.
هوش مصنوعی: هر فردی مانند لکلک باید دائماً در جستجوی غذا و آب باشد و برای تامین نیازهایش تلاش کند.
هوش مصنوعی: چون پرندگان هیچ نشانهای از سیر شدن از علف ندارند، این نوکر کوچکی هم ندارد پولی برای خرید.
هوش مصنوعی: لطفاً به من رحم کن و بخشی از گندم را ارسال کن. زیرا مانند دو زاغ، این دو شهر آشوب و نا آرامی را در کشور به وجود آوردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته
جان شیرین را ز تن در کار دل پرداخته
تا دل و جان درنبازی دل نبیند ناز و عز
کی سر آخور گشت هرگز مرکبی ناتاخته
بند مادرزاد باید همچو مرغابی به پای
[...]
ای به میدانهای وحدت گوی شاهی باخته
جمله را عریان بدیده کس تو را نشناخته
عقل کل کژچشم گشته از کمال غیرتت
وز کژی پنداشته کو مر تو را انداخته
ای چراغ و چشم عالم در جهان فرد آمدی
[...]
ای به دعوی خویشتن را مرد معنی ساخته
وآن گه از دعوی و معنی ذره ای نشناخته
لاف مردی از تو کی زیبد چو وقت امتحان
هستی از تر دامنی دامن گریبان ساخته
این قدر دانی مگر کاندر حقیقت جغد را
[...]
ای لوای مهتری بر لامکان افراخته
غلغل لولاک بر هفت آسمان انداخته
شهسوار دین که چون زین بست بر پشت براق
از زمین تا اوج او ادنی به یکدم تاخته
چون دو چوگان کرده مه را یک سر انگشت تو
[...]
ای جمالت پرتوی برهر دو کون انداخته
همچو مه تابان دو عالم زان تجلی ساخته
تا نه بیند چشم غیری حسن جان افزای دوست
هر دو عالم را ز نام غیر واپرداخته
بهر اظهار کمال خود ز خانه شاه عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.