نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
گاه کاخ است نه وقت چمن است
نوبت خرمی انجمن است
از رخ وقامت و تن شاهد بزم
نایب سوری و سرو وسمن است
لب شیرین خلف نیشکر است
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
کشور دل از جهانی دیگر است
این زمین را آسمانی دیگر است
ای جهان از راه ما بردار دام
طایر ما زآشیانی دیگر است
ای فلک از بخت ما برگیر رخت
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲
عقل با عشق کی شود دمساز
نبرد صرفه سحر از اعجاز
تا چه فرمان رسد ز درگه دوست
سر نهادم بر آستان نیاز
دل زکف رفته، جان رسیده بلب
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
زلف بر پا فکنده از سر ناز
ما گرفتار این شبان دراز
نظری داشت با نظر بازان
لعبت شوخ و شاهد طناز
سپر از دیده بایدش آورد
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶
نگه مست و چشم هشیارش
لب شیرین و تلخ گفتارش
دیدم و دل بمهر او دادم
تا توانی بگو بیازارش
رفت و پوشید چشم از نگهی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
بی عشق کس به دوست نیابد ره وصول
سبحانَ مَن تَحَیّر فی ذاتِه العُقول
گر مرد این دری به در آ کاندر این سرای
دربان برای منع خروج است نی دخول
در پیشگاه عشق مجال محال نیست
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹
من که دارای جهان سخنم
بنده ی شاه زمین و زمنم
عقل با من سرو کاریش نبود
عشق داند که چسان مؤتمنم
من بدام تو یکی مرغ اسیر
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳
این همان ساحت جنت اثر است
باجنانی و جهانی دگر است
این روانست روان یا آب است
این حیات است عیان یا شمر است
بر سر خاره گل بیخار است
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲
ای طفیل بود تو بود همه
بود در سودای تو سود همه
بودی و جز بود تو بودی نبود
بود پنهان آتشی دودی نبود
عشق ناگه زد بر آتش دامنی
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴
سقی من وابل لامن طلالی
بوادی الطف ار باع المعالی
خوشا و خرما روزی که بینم
مطایا ناتساق الی الرحالی
فهل لی ناقة الاغرامی
[...]