آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷
گر روی تو بینم و بمیرم
سهل است، باین گنه مگیرم
جز نام تو نیست بر زبانم
جز یاد تو نیست در ضمیرم
من فاخته ام، تو سرو یعنی
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸
شد از دو چشم توام، چشم خونفشان هر دو؛
چه کردهاند، به این هر دو بنگر آن هر دو!
دو چشم نه، دو ز بابل رسیده سحرورند؛
که باشد از فن هاروتشان نشان هر دو!
دو چشم نه، دو نکو نرگس گلستانند؛
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - بتاریخ مولود پسران خود گفته (۱۱۹۴ ه.ق)
شکر آذر، که شب هشتم ماه آذار
دو شکفته گلم، از گلبن آمال دمید
شب عیدم، دو فرشته به لب بام نشست
هر یکی را دم روح القدس از بال دمید
یعنی از لطف الهی به سرم سایه فگند
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱ - و له قطعه عینک
صاحبا! ای ز دیدن رویت
یافته چشم اهل بینش نور
چندی از دوری تو بینایی
کم شد از چشم من، ز چشم تو دور
خواستم از تو گر یکی عینک
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - تاریخ فوت محمد قلی بیگ (۱۱۷۹ه.ق)
آه، که ابری سیه، بست تتق در چمن
آه که بادی خنک، کرد به گلشن عبور
کز نم آن، تیره ابر، شد چمن از سبزه پاک؛
وز دم آن سرد باد، شد سمن از برگ عور
لالهٔ رنگین راغ، سوخته از درد و داغ؛
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - قطعهٔ سرو
ای رسته از شکفتگی قد و خد تو
بر طرف باغ گل، به لب جویبار سرو
امروز، از نهال تو ریزان بر کرم
در هیچ عهد اگر چه نیاورده بار سرو
سال گذشته، رفت سخن اینکه سالهاست
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۳
کشاورزی از هر طرف دشت کاو
عیان گنج گاوانش از پای گاو
پی دانه کشتن زمین می شکافت
که گنجوری از خاک امین تر نیافت
بآن کشته دادی از آن رود آب
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۵۰ - حکایت
در ایام قطب زمان بایزید
که بودش یقین از گمان بر مزید
یکی گفت با گبر آتشکده
که: ای کشتهٔ کیشت آتش زده
نهای جغد، آهنگ ناخوش چرا؟!
[...]