گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶

 

مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه

چشاند شربتی از جام وال من والاه

ز نور می بدلم پرتوی فروغ افکند

کز او نبوده بجز پیر میفروش آگاه

شنیدم آنچه کلیم از درخت طور شنید

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲ - اندرز بر سبیل غزل

 

آن شنیدستم که از هومر حریفی ز اهل درد

چامه ای آکنده از دشنام خود درخواست کرد

گفت چون درخورد مدحت نیستم دشنام ده

زانکه دشنامت مرا مدح است و خارت، به ز ورد

پاسخش گفتا که گر گرد از ستم خیزد بچرخ

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲

 

درین چمن که هوار و به اهتراز آورد

گل شکفته از آنروی دلنواز آورد

غنیمتی است مرا زندگی که رضوان باز

در بهشت بروی حبیب باز آورد

گل و شکوفه دگرگون نموده پنداری

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

 

ازین مکتوب دانستم که دلدارم غمی دارد

چو زلف خود شبی تاریک و روز درهمی دارد

چرا نالد ز غم ماهی که بر تخت شهنشاهی

ز جم جام، از خضر لعل، از سلیمان خاتمی دارد

نفرساید ز فرعون آنکه در جیش ید بیضا

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

چون کَواکِب تابِع بُرج است دارُالمُلک ایران

وندرین برج است واله هوش برنایان و پیران

هر کجا حصنی است استحکام آن از برج باشد

حصن ایران شد ز استحکام برج امروز ویران

برج ما گاهی به ترکی باشد و گاهی به تازی

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳ - مکالمه تخت و تاج بمناسبت وقعه هفتم محرم ۱۳۳۳

 

تخت با تاج همی گفت که ای افسر کی

گر شهنشاه کند عزم سپاهان از ری

آذر افروزد در دشت عراق از آزار

فروردین گردد بستان سپاهان در ری

کوه در زلزله افتد ز سم اسب یلان

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۹ - در تعزیت

 

داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود

شادی اندر دل ما رخ ننماید هرگز

تا تو چون غنچه خوری خون و ز غم تنگدلی

خاطر گل به گلستان نگشاید هرگز

تا دل زار تو از داغ برادر ریش است

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۵

 

داورا ای که بهنگام مدیحت بورق

بیزد از خامه مه و مهر و سهیل یمنم

تا بحدیکه همه مدعیان پندارند

مالک مرسله زهره و عقد پرنم

تو همه ماهی و خورشیدی و ابری و نسیم

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۰

 

خدایگانا تا دیده ام در این کشور

یکی چنانکه توئی راد و نیکخواه نبود

درین زمانه بمقصد کسی نبردی راه

اگر عنایت و فضلت رفیق راه نبود

درین تزلزل اگر همتت نهشتی گام

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

ما را چه که باغ لاله دارد

ما را چه که خسته ناله دارد

ما را چه که گربه می کند تخم

ما را چه که گاو می زند شخم

ما را چه که گوش خر دراز است

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومه‌ها » شورشنامه » بخش ۶ - ارائه دادن رقم ظل السلطان به حاکم عراق و فرستادن مأمور به خانقاه سفلی

 

ستمدیده برداشت فرمان شاه

بصد شکر بیرون شد از بارگاه

روان شد سوی خان حاکم چنان

که سودش سر از فخر بر آسمان

چو حاکم فرو خواند توقیع شاه

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اصطلاحات علم رمل » شمارهٔ ۸ - ایضا

 

از جماعت اولین نقطه ستان

بر سر شکل طریق اندر نشان

تا طریقت عتبة الداخل شود

شکل لحیان بعد از آن حاصل شود

بعد از آن آن نقطه باز آور بجای

[...]

۱۶ بیت
ادیب الممالک