گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح ابونصر مملان

 

نگار ناردانی لب بهار نارون بالا

میان لاله نعمان نهفته لؤلؤ لالا

دلش یکتائی اندر مهر و بالا چون دلش یکتا

بدان بالای یکتائی مرا درد دو تا بالا

همی غارت کند صبرم بدان دو نرکس شهلا

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح امیر اجل ابومنصور گوید

 

بنفشه زلفی و سیمین برو عقیقی لب

بروی مایه روز و بموی مایه شب

سلبش سرخ و می سرخ در فکنده بجام

لبش برنگ می و عارضش برنگ سلب

بلای تن بدو زلف و جفای جان بدو رخ

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح ابومنصور وهسودان بن مملان

 

تا بجان در عقل باشد تا بتن در جان بود

جان و تن را از لب و جام و لب جانان بود

جان و تن را خود غذا می باشد و جانان بدانک

می غذای تن بود جانان غذای جان بود

گرچه تن باشد غمی با جام می باشد قوی

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - در تهنیت عروسی گودرز و منوچهر دو فرزند ابوالحسن علی لشگری که از سلاطین شدادیان گنجه بوده است

 

چون عروسی جلوه گر شد باغ و ابرش جلوه گر

بر نگارش هر زمان رنگی بیفزاید دگر

از بنفشه مر ز او چون شانده بر زنگار نیل

از شکوفه شاخ او چون هشته بر مینا گهر

بوستان پر حور گشت و گلستان پرنور گشت

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - در مدح بوعلی

 

سرشگ ابر آزاری زمین را کرد پرگوهر

نسیم باد نیسانی هوا را کرد پرعنبر

ز گلبن گل همیخندد ز مشگ آذین همیبندد

کنون نرگس بپیوندد بهم مینا و سیم و زر

هوا غلغلستان گردد زمین سنبلستان گردد

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

هم مساعد یار دارم هم مساعد روزگار

بخت با من سازگار و یار با من سازگار

لیکن از گفتار بدگویان من دور است دوست

لیکن از کردار بدخواهان ز من فرداست یار

دردمندم روز و شب او نیز چون من دردمند

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح شرف الدین

 

بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین

بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین

مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست

حدیث کردن شیرین او به از شیرین

اگر بچین بنگارند نقش چهره او

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح ابومنصور جستان

 

دل ببرد از من پری روئی گرامی تر ز جان

آنکه بر دیدار او بسته است جان انس و جان

چون بگل آب آرزوی او برآمیزد بدل

چون بچوب آتش هوای او درآویزد بجان

آن چو گلنار بهاری روی او دارد مرا

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۴ - در مدح فخرالامراء امیر ابوالمعالی

 

ای ماه شبه زلف مشک خالی

خالی نشود جانم از تو حالی

کندن نتوان نقش مهرت از دل

گوئی که بدل بر نشان خالی

ناهید بدت خال و مشتری عم

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - در مدح ابونصر محمد

 

ای نگاری که ز دل کفر و ز رخ دین آری

دل من بردی و کردی رخ من دیناری

چشم تو دین برباید رخ تو باز دهد

چه بلائی تو که هم دین بر و هم دین آری

گل با خار بود نرگس بی خار بود

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۰ - در مدح ابونصر مملان

 

ندانی درد هجر ای گل مرا زان زار گردانی

دگر زارم نگردانی به داغ هجر گردانی

اگر یک ره چو من بیدل به عشق اندر فرو مانی

ز خون عاشقان خوردن بسی یابی پشیمانی

همه رنج دل و جسمی همه درد تن و جانی

[...]

۳۳ بیت
قطران تبریزی