ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶
سفله جهان، ای پسر، چو چشمه شور است
چشمهٔ شور از در نفایه ستور است
خانهٔ تاری است این جهان و بدو در
رهگذر دیده نی چو دیدهٔ مور است
فردا جانت به علم زور نماید
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷
نشنیدهای که زیر چناری کدوبنی
بررُست و بردمید برو بر، به روز بیست؟
پرسید از آن چنار که «تو چند سالهای؟»
گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸
چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
این تیغ نه از بهر ستمگاران کردند
انگور نه از بهر نبید است به چرخشت
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴
این دهر باشگونه چو بستیزد
شیر ژیان بهدام درآویزد
مرد دژ آگه آن بود و دانا
کز مکر او به وقت بپرهیزد
با آنک ازو جدا شود او فردا
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶
ز بند آز به جز عاقلان نرستهستند
دگر به تیغ طمع حلق خویش خستهستند
طمع ببر تو ز بیشی که جمله بی طمعان
ز دست بند ستمگاره دهر جستهستند
گوزن و گور که استام زر نمیجویند
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷
از بهر چه این خر رمه بیبند و فسارند؟
یک ذره نسنجند اگر بیست هزارند
گفتن نتوانند، چو گوئی ننیوشند
کز خمر جهالت همه سر پر ز خمارند
ارز سخن خوب خردمندان دانند
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۹
بگسل رسن از بیفسار عامه
مشغول چه باشی به بارنامه؟
تو خود قلم کردگار حقی
احسنت و زهی هوشیار خامه
قول تو خط توست، مر خرد را
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲ - فصل اندر ذکر سبب تصنیف این کتاب و نام او
فخر دانا بدا نش و ادبست
فخر نادان بجامه و سلبست
ادب (و) دانش از ادیب اکنون
خوار، ور چند مرد با ادبست
ناکسان پیشگاه و کامروا
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۹ - اندر بعض خواص جمادات و حیوانات و امکنه
شکستن سرب الماس و سنگ و آهن کس
چه علت است مر این هر دو را چنین کردار؟
و دفع کردن یاقوت مر وبا را چیست؟
زمرد از چه همی برکند دو دیده مار؟
پلنگ اگر بگزد مرد را، زبهر چه موش
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۵ - اندر پدید آمدن انواع از شخص
روا بود که یکی مر آفرید ایزد
و هم زتنش یکی جفت کرده انده خوار،
پس از میانشان نسل آفرید و فرزندان
نبیرگان فراوان و بیشمار تبار؟
اگر تو منکرشی، سورة النساست دلیل
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۶ - اندر عزم شاعر بجواب دادن سؤالات خویش
سخن دراز شد، این جایگه فروهشتم
گران شد و شکهانم من از گرانی بار
سؤال کردم، قصدم ازین تعنت نیست
زبهر فایده آوردم این بزرگ نثار
جواب خواهم کردن بنظم اگر نه بود
[...]