گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

شراب نقل نخواهد، بگیر ساغر را

که احتیاج شکر نیست شیر مادر را

درین محیط، قناعت به آب تلخی کن

همان به جام صدف ریز آب گوهر را

به راه عشق قدم چون نهی مجرد شو

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

بیا که صحبت مرغان بوستان گرم است

شکفته شد گل و بازار باغبان گرم است

فریب چون گل رعنا نمی خورم ز بهار

درین چمن که مرا پشت بر خزان گرم است

نفس چگونه زنم پیش او، چنین که مرا

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

موسم کسب هوا شد که دگر مهتاب است

دور افکن کله ای شمع ز سر، مهتاب است

مژه چون خامه ی نقاش طلاکار امشب

هر طرف جلوه کند، تا به کمر مهتاب است

عالم از نور تجلی ست چراغان امشب

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

دلم بی طره ای آشفته حال است

جدا از ماه خویشم، چند سال است

ز خامه راز ما نتوان شنیدن

زبان ترجمان شوق، لال است

کند چون دختر رز جلوه، زاهد

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶

 

رسید آن مست و از گردن صراحی در بغل دارد

سوار است و گلستان را سمندش بر کفل دارد

ز دست چشم مست او عجب گر جان توان بردن

که مژگانی به خونریزی چو شمشیر اجل دارد

مرا از اهل مجلس رشک بر فانوس می آید

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۰

 

دل پی لاله‌رخان همچو صبا می‌گردد

هیچ کس نیست بپرسد که کجا می‌گردد

جوهر آینه چون قبله‌نما مضطرب است

هوس او نه همین در دل ما می‌گردد

خاک ما داده به باد ستم و می‌گوید

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۴

 

صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز

چون در رحمت، در میخانه را کردند باز

از سجود شیشه ها، میخانه شد بیت الحرام

ناله ی مستانه ی مطرب چو گلبانگ نماز

خم نشسته همچو محمود و به خدمت پیش او

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۵

 

لب مبند از ناله، می دانم جفا داری سلیم

گریه ای سر کن که یار بی وفاداری سلیم

با جفای او به غیر از این که سازی چاره نیست

گر ز کوی او روی، دیگر کجا داری سلیم

از حقیقت نیست ناخشنود رفتن زین چمن

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۷

 

هرکه می‌خواهد ترا، سامان نمی‌دارد نگاه

دست گلچین در رهت دامان نمی‌دارد نگاه

از هنر من تیغ جوهردار ایامم، ولی

تیغ را دایم کسی عریان نمی‌دارد نگاه

برنیاید بیرهٔ پانی ز دست اهل هند

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۲

 

صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی

باشیم چند صورت دیوار زندگی؟

آب آرمیده می رود، اما به رفتن است

غافل مشو ز جلوه ی هموار زندگی

بی یاد مرگ، قطره ی آبی نمی خورد

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - تاریخ و توصیف بنای اسلام خان

 

ای خجسته بنا، ز رونق تو

چشم بد دور، چشم ایامی

همه روی زمین به سایه ی توست

کز بلندی چو صیت اسلامی

در نظرها ز بس که مرغوبی

[...]

۱۲ بیت
سلیم تهرانی