گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۱

 

بنیاد دل ما غم تو ویران کرد

ما را هوس عشق تو سرگردان کرد

زآنجا که تویی مگر که لطفی بکنی

پیداست کز اینجا که منم چه توان کرد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۲

 

از لطف تو هیچ بنده نومید نشد

مقبول تو جز مقبل جاوید نشد

لطفت به کدام ذرّه پیوست دمی

کان ذرّه به از هزار خورشید نشد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۳

 

فرمان فرمان اگر فرستی شاید

درمان درمان ما از آن افزاید

عصیان عصیان گرچه زما می آید

احسان احسان زحضرتت می آید

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۴

 

ای خالق هر توانگر و هر درویش

می سازی کار هر یک از اندک و بیش

از لطف و کرم ساخته کن کار جهان

کز صنع تو یک ذرّه نگردد کم و بیش

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۵

 

در آتش عشق رنگ دل بزاید

جز در غم عاشقی طرب نفزاید

در عشق دل و دلبر ثابت باید

یا رب تو دلی بخش که آن را شاید

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۶

 

چون من به تو دادم دل و دین بس باشد

نفرین توم از آفرین بس باشد

من می گویم جمله تویی من هیچم

تسبیح بزرگ من همین بس باشد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۷

 

من لوح دل از جمله امانی شستم

جان را زنشاط و کامرانی شستم

تا آتش سودای تو در جان من است

من دست از آب زندگانی شستم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۸

 

مقصود میان من و تو پنهان است

دل را سببی هست که سرگردان است

زینجا که منم حدیث بس دشوار است

زآنجا که قبول تست بس آسان است

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۹

 

ای جان مرا امید جاوید به تو

روشن دل من چو روی خورشید به تو

فارغ کنم از امید و بیم دگران

چون بیم دلم زتست و اومید به تو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۰

 

ای از تو خرابی سبب آبادی

وای در غم تو هزار جان را شادی

در بندگیت از دو جهان آزادم

هرگز دیدی بنده بدین آزادی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۱

 

از عقل بلند اگر نیم پستم گیر

هشیار زمانه گر نیم مستم گیر

با هر که زتو گریختم سود نداشت

از تو به تو در گریختم دستم گیر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۲

 

از خاک ره خود آبم ارزانی دار

یا رؤیت خود به خوابم ارزانی دار

چون هستی تست کنج دلهای خراب

یا رب تو دل خرابم ارزانی دار

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۳

 

از تست فتاده در خلایق شر و شور

در پیش تو درویش و توانگر همه عور

ای با همه در حدیث و گوش همه کر

وای با همه در حُضور و چشم همه کور

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۴

 

ای از همه بی نیاز و ای بنده نواز

و از تست که کار من نمی گیرد ساز

صد مشغله در راه من انداخته ای

آنگه گویی تمام با من پرداز

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۵

 

نه چارهٔ آنک با تو گردم همراز

نه زَهرهٔ آنک از تو برآرم آواز

کارم زتو البته نمی گیرد ساز

کار من بیچاره حدیثی است دراز

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۶

 

ای آنک تو را به هیچ کس نیست نیاز

کوتاه کن این قصّه که شد کار دراز

ما درخور عجز خویشتن می نالیم

تو درخور لطف خویشتن چاره بساز

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۷

 

ای از دو جهان به حسن و زیبایی فاش

ای از همه پنهان و به پیدایی فاش

بر حالت ما مگیر زان روی که ما

سودازدگانیم به شیدایی فاش

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۸

 

یا رب مگذارم اینچنین بی حاصل

نه دین به سلامت و نه دنیا حاصل

بنمای رهی کزو میسّر گردد

بی منّت دعوی همه معنی حاصل

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۹

 

گر غمگینم چو از توَم دلشادم

واَر دلشادم چو با توَم آزادم

تن با تو به شادی و به غم در دادم

یعنی که کریم الطرفین افتادم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲۰

 

از درد سر خویش ندانم چونم

وز دایرهٔ وجود خود بیرونم

یا رب تو مرا از سر و گردن برهان

کز خود به سری زگردنی افزونم

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۸۸
sunny dark_mode