گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

ای ساقی خیز و پر کن آن جام

کافتاده دلم ز عشق در دام

تا جام کنم ز دیده خالی

وز خون دو دیده پر کنم جام

ایام چو ما بسی فرو برد

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

هر شب نماز شام بود شادیم تمام

کاید رسول دوست هلا نزد ما خرام

خورشید هر کسی که شب آید فرو رود

خورشید ما برآید هر شب نماز شام

روز فراق رفت و برآمد شب وصال

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند موشح در مدح خواجه امام محمد بن محمد

 

ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام

همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام

عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا

اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام

آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه

 

بگذر و بگذار گیتی را بدین سیرت مدام

گاه در میدان به تیغ و گاه در مجلس به جام

تات گاهی چرخ چون ناهید بیند در طرب

تات گاهی دهر چون بهرام بیند با حسام

گه به میدان زیر رانت باره‌ای کز گرد نعل

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در مدح خواجه حکیم حسن اسعد غزنوی

 

خط سخنهای خوب یافت ز گنج کلام

بحر معانی گرفت همت طبعش تمام

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در مدح مکین‌الدین

 

تا چنو تاجی بود بر فرق اصفاهان مدام

چون خرد در سر، درو سازند پس شاهان مقام

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۸ - فصل در اکل و شرب

 

هست به نزد من در این ایام

بینوا زیستن زکسب حرام

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۵