لعل شکر افشانم گفتا نمکین باشد
گفتم نمکم گفتا حقّ نمک این باشد
بخت من و زلفینش همرنگ همند، آری
یکرنگی اگر باشد با، ماش همین باشد
ماه من و گردون را، فرقی که بود این است
کان ماه فلک امّا این ماه زمین باشد
چون دختر رز، ما را خود پرده در افتاده
بی پرده به ساغر، به تاپرده نشین باشد
دارد دل من نسبت با چین سرزلفش
چون مشک بود از خون چون زآهوی چین باشد
زینسان که کند چشمت هر لحظه به من لطفی
خوب است ولی خواهم قدری به از این باشد
عاشق زغم جانان باشد به دلش پنهان
آن داغ که زاهد را پیدا، به جبین باشد
گویند «وفایی» را، مهرش بزدای از دل
بزدایمش از دل چون کان نقش نگین باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و لذتهای عشق صحبت میکند و به رابطهاش با معشوقهاش میپردازد. او میگوید که عشق و زیبایی مانند لعل و شکر هستند و در مورد نمک و حق نمک نیز اشاره میکند که وفاداری در عشق باید رعایت شود. این عشق باعث شده است که بخت او و زلف معشوقش به هم شبیه شوند و یا میتوان گفت که عشق آنها یکرنگی دارد.
شاعر به زیبایی ماه و زمین اشاره میکند و میگوید که در مقایسه با زیبایی معشوقهاش، زمین زیباتر است. او همچنین به احساسی که نسبت به زلف معشوق دارد، اشاره میکند و بیان میکند که این احساس شبیه به مشک و خون است. در نهایت، او امیدوار است که عشقش به او عمیقتر و باشکوهتر باشد و با اشاره به اینکه زاهدان هم دچار درد عشق میشوند، ابراز میکند که عشق واقعی عمق و پنهانی دارد.
هوش مصنوعی: من با لعابی از شکر دلت را شاد میکنم و تو میگویی که این شیرین است، گفتم اما نمک هم دارم. تو گفتی که حق نمک این است که من همیشه به تو وفادار باشم.
هوش مصنوعی: بخت من و زلفهای او به هم شبیه است. اگر قرار باشد یکرنگیای وجود داشته باشد، همین یکرنگیست.
هوش مصنوعی: ماه من و آسمان تفاوتی که دارند این است که آن ماه در آسمان است، اما این ماه در زمین موجود است.
هوش مصنوعی: مانند دختر گلی که به زیبایی درخشیده است، ما نیز بدون هیچ پوششی در مقابل زیبایی و شراب هستیم، به طوری که در جایی نشستهایم و زیباییمان نمایان است.
هوش مصنوعی: دل من نسبت به چین موهای او، مانند مشک است که از خون پر شده است؛ همانطور که آهوی چین وجود دارد.
هوش مصنوعی: ولی خوبی چشمانت که هر لحظه به من مینگرد، برایم خوشایند است، اما میخواهم که این لطف کمی بیشتر از این باشد.
هوش مصنوعی: عاشق از درد و رنج معشوقش در دل خود باخبر است، در حالی که آن درد برای زاهدان و مردم عادی به وضوح نمایان است و بر پیشانی آنها دیده میشود.
هوش مصنوعی: میگویند که اگر مهر «وفایی» را از دل بزدایی، میتوانی او را از دل خود بیرون کنی، چون که آن مهر مانند نگینی بر سنگی است که اگر نقش آن را پاک کنی، دیگر سنگ بیارزش میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد
ما را بکشد باری گر هجر چنین باشد
مسکین چه کند عاشق جز دردِ دل و زاری
از دوست جدا افتد ناچار حزین باشد
ای دوست بیا بنگر تا چون منِ دل خسته
[...]
گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد
دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد
نتوان طلب بوسی کرد از لب خندانش
حلوا نتوان خوردن هرگه نمکین باشد
بی ذکر دی نبود از باد دهانش دل
[...]
کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار
صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل
[...]
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
بخشد کهن آنکش نوپوشی ثمین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
گرانکله چون خاتم آرم بسر انگشت
[...]
گویند که با غیری وین گرچه یقین باشد
میدانم و میگویم شاید نه چنین باشد
در پای تو از بختم امید بود مردن
این غایت امید است گر بخت برین باشد
در کوی غم از مجنون پیشیم و تو پس دانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.