گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاطر عباس صبوحی

چه خونبها به از این کشتگان کوی تو را

که بنگرند به محشر، دوباره روی تو را

تمام، گمشدگان ره توئیم و کنیم

به هر طریق که باشیم، جستجوی تو را

دم مسیح که گویند روح پرور بود

یقینم آنکه به لب داشت گفتگوی تو را

ز غصه، چون پر کاهی شود ز قصهٔ من

اگر به کوه دهم شرح، آرزوی تو را

سبو کشان محبّت کشند دوش به دوش

اگر گناه دو عالم بود سبوی تو را

به خود مناز و مخند اینقدر به گریه من

که آب چشم من، افزوده آبروی تو را

ز آب دیده صبوحی وضو مساز که خون

مضاف باشد و باطل کند وضوی تو را