از آتش ما گر نفسی دود برآید
از شرم نگاهش عرق آلود برآید
لبریز چه شور است دگر انجمن ما
کز هر جگری ناله نمکسود برآید
از غیرت آهم گل عشقی نتوان چید
آتش بود آن لاله کز او دود برآید
گلچین فریبش نشود زخم دل ما
الماس گر از مرهم بهبود برآید
جایی که نگاهت سخن از حوصله پرسد
دل گر همه بود است که نابود برآید
از غم چه گریزی که ز همراهی عشقت
گر بود دل از تربت محمود برآید
جایی که اسیر تو کند نغمه سرایی
دود از جگر زمزمه عود برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترسم که از اطراف جهان دود برآید
گر آه من از جان غم اندود برآید
بر بوی تو آتش زده ام مجمره دل
از وی چه عجب، گر نفس عود برآید
آتشکده دل بر ما، چند بپوشم
[...]
گر از دهن تنگ تو مقصود برآید
از نقش عدم صورت موجود برآید
گفتیم که گیریم کناری ز میانت
این بود مرادی که ز نابود برآید
در پرده رخت سوخت جهانی و نترسی
[...]
از چاک دلم خنده غمآلود برآید
آری، که ز ماتمکده خشنود برآید؟
من صبح و تو خورشید چو خواهی که نمانم
نزدیکتر آ، تا نفسم زود برآید
نقش قدم ناقه بود کوکب مسعود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.