گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیر شهرستانی

دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست

ابری که نم از شعله کشد چشم تر ماست

بی خاطر آشفته نرفتیم به جایی

چون گل دل صد پاره ما بال و پر ماست

تا گرد ره گرم روان برق نژاد است

اول قدم از خویش گذشتن سفر ماست

در قدر فزودیم به قدر هنر خویش

قدر هنر خویش شکستن هنر ماست

دیری است که همسایه آن روز سیاهیم

عمری است که سودای نگاهت به سر ماست

هر چند اسیر از قفس آزاد نگردیم

پرواز چو در دل گذرد بال و پر ماست

 
sunny dark_mode