منت خدای را که ندارم به هیچ باب
از هیچکس به غیر خدا هیچ منتی
در پای گل نشسته و بر سرو قامتش
دل بسته ایم وه که چه عالیست همتی
بر دوستان مبارک و بر دشمنان چنان
هستیم از خدای بر این خلق رحمتی
مائیم و سرخوشان خرابات کوی عشق
جامی و ساقئی و حضوری و صحبتی
روزی نشد ملول دل بنده ای ز ما
یاری ز ما نیافت کسی هیچ زحمتی
داریم نعمت الله و از خلق بی نیاز
ای جان من کراست چنین خوب نعمتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به شکرگزاری و رضایت از نعمتهای خداوند اشاره دارد. شاعر از استقلال خود نسبت به دیگران صحبت میکند و تأکید میکند که از کسی جز خداوند هیچ منتی بر خود ندارد. او در دنیای عشق و خوشیها زندگی میکند و به دوستی با دوستان و حتی عدم رنجاندن دشمنان اشاره میکند. شاعر به زندگی شاداب و سرشار از نعمتهای الهی خود میبالد و از بینیازی از مردم سخن میگوید. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که چنین نعمتی در زندگیاش وجود دارد که ارزشمند و خاص است.
هوش مصنوعی: من خدا را سپاسگزارم که به هیچ کسی و هیچ چیزی وابسته نیستم و از هیچ کس جز خدا توقعی ندارم.
هوش مصنوعی: ما در کنار گل نشستهایم و دل به قامت بلند سرو دادهایم. ای کاش همت و ارادهامان نیز به همین خوبی بود.
هوش مصنوعی: برای دوستان ما خیر و برکت است و برای دشمنان هم به همین صورت. ما از خداوند برای این مخلوق، رحمت و بخشش میخواهیم.
هوش مصنوعی: ما در کنار خوشگذرانان و خوشنوشان در جایی که عشق جریان دارد، به خوشحالی و لذت زندگی میپردازیم و همراه با شراب و مینوشیم و از محضر دوستان بهرهمند میشویم.
هوش مصنوعی: هیچگاه دل هیچ بندهای از ما ناامید نشده است، و هیچکس از ما در هیچ زمانی زحمتی نکشیده است.
هوش مصنوعی: ما از نعمتهای خداوند بهرهمند هستیم و به هیچ کس نیاز نداریم. ای جانم، چنین نعمتی چه کسی را دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چند شیر بیشه و خورشیدطلعتی
بر گرد حوض گردی و در حوض درفتی
اسپت بیاورند که چالاک فارسی
شربت بیاورند که مخمور شربتی
بی خواب و بیقراری شبهای تا به روز
[...]
او را که در سماع سخن نیست حالتی
فریاد و رقص او نبود جز ضلالتی
چون ذره آنکه رقص کند در رهش ز عشق
روشن چو آفتاب بیابد ولایتی
هر کس که او نه از سر دردی زند نفس
[...]
شیرین لبی شکر دهنی سرو قامتی
کونه کنم حدیث بخوبی نباتی
گر من در آب و آتشم از چشم و دل خوشم
کاندر میان هر دو نو باری سلامتی
ای شیخ تا بکوی بتان می کنیم طوف
[...]
بگشای لب که معدن درّ فصاحتی
بنمای رخ که قبله اهل عبادتی
مرهم گذار روی دل پرجراحتی
از پای تا به سر همه کان ملاحتی
ای آنکه پردهدار رموز حقیقتی
و اندر درون پرده خود اسرار وحدتی
در سر خود حقیقت اشیاء توئی و پس
غیر از تو کس نداد نشان از حقیقتی
معلول تست هر چه بجز ذات پاک تست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.