سوختم بر آتش دل عود خویش
یافتم از خویشتن مقصود خویش
من ایاز حضرتم اما به عشق
او ایازست و منم محمود خویش
تا نشستم بر سر کوی غمش
ساکنم در جنت موعود خویش
بود من در بود او نابود شد
فارغم از بود و از نابود خویش
دیده ام جانان جان عالمی
در میان جان غم فرسود خویش
تا مرا بخشید حق نور وجود
واقفم از واجد و موجود خویش
جان مقبولم قبولش اوفتاد
دلخوشم از طالع مسعود خویش
ز آفتاب مهر رویش دیده ام
نور عالم سایهٔ ممدود خویش
عارف دل در برم رقصان شده
ز استماع نغمهٔ داود خویش
عاشق و میخانه و صوفی و زهد
هر کسی و عادت معهود خویش
سید از هستی خود چون نیست شد
ایمن آمد از زیان و سود خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربیات عشق و دلتنگی خود سخن میگوید. او از سوختن بر آتش دلش به واسطه عشق صحبت میکند و به جستجوی مقصود و وجود خود در دل معشوق میپردازد. شاعر به تضاد بین وجود و عدم اشاره میکند و بیان میکند که در عشق، خودش را در حالتی نابود شده میبیند. او از بخشش خدا و آگاهی به وجود خود سخن میگوید و از شادیاش در وجود معشوق و نور عشقش بهرهمند است. همچنین به زیبایی و تاثیر موسیقی و رقص عاشقانه اشاره میکند. در نهایت، شاعر به حالتی از عدم وابستگی به دنیا و آرامش دست یافته است.
هوش مصنوعی: دل من مانند چوب عودی است که در آتش میسوزد و از این سوختن، به هدف و معنی واقعی زندگیام پی میبرم.
هوش مصنوعی: من ایاز خدمتگزار او هستم، اما عشق او مرا ایاز کرده و من نیز محمود خودم هستم.
هوش مصنوعی: زمانی که در کنار کوی محبوبم نشستم، احساس کردم که در بهشت آرزوهایم قرار دارم.
هوش مصنوعی: وجود من در حضور او محو شد و از بودن و نابودی خود فارغ گشتم.
هوش مصنوعی: در میان احساسات و غمهای خود، فردی را دیدهام که جان و روح تمام انسانها را به دست دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که مرا بخشش نیک فرجام از وجود خودت نصیب میکنی، من به خوبی از آنچه دارم و از آنچه وجود دارد، آگاه هستم.
هوش مصنوعی: من به خاطر اینکه محبوب و مورد قبولم، خوشحالم و از سرنوشت خوب خود راضی هستم.
هوش مصنوعی: به خاطر تابش خورشید زیبایی او، نور دنیا را در چهرهاش مشاهده کردهام و سایهاش همیشه بر من گسترده است.
هوش مصنوعی: عاشق من با شنیدن نغمههای دلنوازش به وجد آمده و در دلم به رقص در آمده است.
هوش مصنوعی: هر کسی به نوعی زندگی و باورهای خاص خود اهمیت میدهد؛ برخی به عشق و میخانه روی میآورند، در حالی که دیگران به تصوف و زهد توجه دارند. هر کدام از این افراد بر اساس عادات و سنتهای خود مسیر زندگیاشان را انتخاب میکنند.
هوش مصنوعی: سید با از دست دادن وجود خود، از خطرات و نفع و ضررهای زندگی در امان شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که هست اندر پی بهبود خویش
دور افتادست از مقصود خویش
تو ایازی پوستین را یاد دار
تا نیفتی دور از محمود خویش
عاشقی باید که بر هم سوزد او
[...]
گفت زن صدق آن بود کز بود خویش
پاک برخیزی تو از مجهود خویش
قرب حق دوری تست از بود خویش
بی زیان خود نیابی سود خویش
می دهد ما را وجود از جود خویش
می دهیم او را ظهور از بود خویش
از فراق یار ناخشنود خویش
روی در نابود بینم بود خویش
بس که در سودا به شوق افتاده ام
از زیان خود ندانم سود خویش
خوبی او شد پدید از چشم من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.