عزتی ده مرا به عزت خویش
زنده گردان مرا به طاعت خویش
غصهٔ غم ز پیش دل بردار
شادمان کن مرا به خدمت خویش
در دلم آتشی است بنشانش
رحمتی کن به جان حضرت خویش
پاک گردان دلم ز هستی خود
غیر را ره مده به خلوت خویش
همت من ز تو تو را خواهد
برسانم به کام همت خویش
دولت من وصال حضرت توست
دولتی ده مرا به دولت خویش
نعمت الله به من تو بخشیدی
یا ز مستان ز بنده نعمت خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعایی است که در آن شاعر از خداوند درخواست میکند تا او را به عزت و قدرت خویش زنده کند و دلش را از غمها خالی کند. شاعر از خدا میخواهد که به او رحمت کند و آتش درونش را خاموش کند. همچنین از خداوند میخواهد که دلش را پاک کند و او را به خود نزدیک کند. در انتها، شاعر اشاره میکند که همت و آرزوهای او به رسیدن به قرب الهی مربوط میشود و از خدا میخواهد تا موهبت و نعمتهای خود را شامل حال او سازد.
هوش مصنوعی: از تو میخواهم که به من افتخاری عطا کنی و مرا با عبادت و احترام خود زنده نگهداری.
هوش مصنوعی: غم و اندوه را از دل من دور کن و با خوشحالی و خوشرفتاریات مرا شاد کن.
هوش مصنوعی: در دل من آتشی شعلهور است، به من رحمتی کن و آن را که به روح خودت مربوط میشود، آرام کن.
هوش مصنوعی: دلم را از آلودگیهای دنیا پاک کن و اجازه نده که هیچ چیز غیر از خودت وارد وجود من شود.
هوش مصنوعی: من به خاطر آرزوهایم تو را به آنچه میخواهی خواهم رساند.
هوش مصنوعی: خوشبختی من در کنار تو بودن است، پس ای محبوب، لطفی کن و مرا به خوشبختی خود برسان.
هوش مصنوعی: خداوند نعمت های خود را به من عطا کرده است یا این که از مستی و شادی من به عنوان بندهاش به من نعمت داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه نان پارهای به منت خویش
بنده را داده بد ز نعمت خویش
که سزاوار ریش و سبلت خویش
یا به مقدار حول و قوت خویش
ما نمودیم کار و حرفت خویش
تو بیا و بیار صنعت خویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.