جیب شب آفتاب چون بگشود
از گریبان روز رو بنمود
شب امکان خیال بود نماند
هست روز و وجود خواهد بود
غیر او نیست ور تو گوئی هست
او به خود دیگران به او موجود
عقل چون شب برفت و روز آمد
خاطر ما از این و آن آسود
یک حقیقت که آدمی خوانند
گه ایاز او به نام و گه محمود
عالمی را به رقص آورده
قول مستانه ای که او فرمود
نعمت الله گرد نقطهٔ دل
همچو پرگار دایره پیمود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تمثیل شب و روز پرداخته و میگوید که شب نماد خیال و روز نماد وجود و حقیقت است. با طلوع روز، ذهن انسان از دغدغهها رها میشود و به حقیقت خویش پی میبرد. او همچنین به روح انسانی اشاره میکند که گاهی با نام متفاوتی خطاب میشود، اما در اصل یک حقیقت واحد است. در نهایت، شاعر به رقص عالم و خوشحالی ناشی از درک این حقیقت اشاره میکند و نعمت الهی را به عنوان مرکز دل معرفی میکند که زندگی را مانند پرگار در دایرهای عشق میچرخاند.
هوش مصنوعی: وقتی شب به پایان رسید و صبح شروع شد، نور آفتاب از دل تاریکی بیرون آمد و روز را نمایان کرد.
هوش مصنوعی: شب فرصتی برای خیالپردازی بود، اما اکنون که روز فرارسیده، واقعیات و وجود به سراغ ما آمدهاند.
هوش مصنوعی: به جز او هیچکس دیگری وجود ندارد، اگر تو بگویی که هست، او به خودی خود در دیگران هم حاضر است.
هوش مصنوعی: عقل و اندیشهام مانند شب رفته و صبحی نو طلوع کرده است، ذهنم از همه مشغلهها و اضطرابها رها شده و آرامش یافته.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که انسانها بر اساس صفات و ویژگیهای خود شناخته میشوند؛ گاهی به خوبی و احترام (مانند ایاز) و گاهی به عنوان شخصی بزرگوار و محترم (مانند محمود) یاد میشوند. این نشاندهنده آن است که در طول زندگی، نام و آوازه هر فرد میتواند بسته به رفتار و عملکردش تغییر کند.
هوش مصنوعی: شخصی با گفتاری شگفتانگیز و جذاب، تمام عالم را به شادی و سرور واداشته است.
هوش مصنوعی: نعمتهای الهی دور قلب انسان میچرخند و مانند پرگار دایرهای را میسازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکان را ز آسمان کبود
چون تو هرگز کریم و راد نبود
هرگز از تو کسی بلا نکشید
هرگز از تو کسی جفا نشنود
عید فرخنده باد بر تو ملک
[...]
پیش از این هیچ کار دیگر بود
که شبی مست پیش او بغنود
کو قدم تا بدین طریق رود
یا کجا گوش کاین سخن شنود
آفتاب جلال و عالم جود
که چنو در جهان نشد موجود
خان عادل ، کمال دولت و دین
گوهر کان محمدت ، محمود
آنکه او راست طلعت میمون
[...]
آن ولی عهد دو شه مسعود
شاه عادل مغیث دین محمود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.