به کام ما بود عالم اگر او یار ما باشد
چنین دولت نمی دانم در این عالم که را باشد
در خلوتسرای او بهشت جاودان ماست
چه خوش ذوقی که رندان را در این خلوتسرا باشد
خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست
ز می توبه در این حالت به نزد ما خطا باشد
بیا و دُردی دردش به دست دردمندان ده
که دُرد درد او ما را به از صاف دوا باشد
به تیغ عشق اگر کشته شوی چون ما غنیمت دان
که جانت زندهٔ جاوید و جانان خونبها باشد
ز نور آفتاب او همه عالم منور شد
نمی بینیم یک ذره که بی نور خدا باشد
به جان سید عالم که بنده بندهٔ جانیست
از آن شد هرکه می بینی گدای این گدا باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و وابستگی به خداوند و محبوب است. شاعر بیان میکند که اگر خداوند یار ما باشد، تمام دنیا به کام ما خواهد بود و چنین نعمتی در جهان کمیاب است. او به خلوتسرای خداوند اشاره میکند که بهشت جاودان را در دل دارد و مستی و سرخوشی را به تصویر میکشد. شاعر در عین حال از گناه و توبه سخن میگوید و بر این باور است که درد و رنج عشق میتواند به انسان آرامش بخشد. همچنین به نور الهی اشاره کرده و میگوید که همه چیز از این نور روشن است و هیچچیزی بدون نور خدا وجود ندارد. در انتها، به مقام والای اولیا و بندگان خدا اشاره میکند که در فقر و نیازمندی به خداوند جذب شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر او یار ما باشد، زندگی بر وفق مراد ما خواهد بود. نمیدانم که در این دنیا چه کسی چنین روزگاری را خواهد داشت.
هوش مصنوعی: در مکانی که او هست، ما به بهشت ابدی دست یافتهایم. چه لذتی دارد که افراد آزاداندیش در این مکان آرام حضور دارند.
هوش مصنوعی: در جایی که ما مشغول شادی و خوشگذرانی هستیم و جام می به دست داریم، توبه و دوری از می در این وضعیت برای ما نادرست است.
هوش مصنوعی: بیا و شرابی به دست کسانی که دچار درد هستند بده، چرا که درد آنها برای ما بهتر از داروی خالص است.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق جان خود را از دست بدهی، مثل ما آن را ارزشمند بدان؛ چرا که روحت جاودان است و بهای جان تو، عشق محبوب است.
هوش مصنوعی: به خاطر نور خورشید او، تمام جهان روشن شده است و نمیتوانیم حتی یک ذره را پیدا کنیم که بدون نور خدا باشد.
هوش مصنوعی: به جان سید بزرگوار، بندهای نیست که به عشق او بندهوار از خود بگذرد، بلکه هرکسی که میبینی در فقر و نیاز به سر میبرد، حقیقتاً در بندگی و محبت اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پسر کو چون پدر باشد ستایش را سزا باشد
پدر کز جان و دل چونان پسر جوید روا باشد
پسر نزد پدر زیرا گرامی تر عطا باشد
به خاصه چون پسر نیکو خو و نیکو لقا باشد
پسر باید که چون تو نیکنام و پارسا باشد
[...]
دگر گردی روا باشد دلم غمگین چرا باشد
جهان پر خوبرویانند آن کن کت روا باشد
ترا گر من بوم شاید وگر نه هم روا باشد
ترا چون من فراوانند مرا چون تو کجا باشد
جفاهای تو نزد من مکافاتش به جا باشد
[...]
پس از توحید جان افزای تا جانم به جا باشد
به زهد و موعظت گفتن خدا بر من گواباشد
همی بر خویشتن گیرم گوا آن پادشاهی را
که در ملکش نوای مرغ تسبیح و دعا باشد
خداوندی جهانداری ز روی آسمان او را
[...]
نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد
تو خورشید جهان باشی ز چشم ما نهان باشی
تو خود این را روا داری وانگه این روا باشد
نگفتی من وفادارم وفا را من خریدارم
[...]
مرا تا آشنایی با بتان دل ربا باشد
محال است این که جانم با صبوری آشنا باشد
نخواهد مرده کس خود را، ولی من زین خوشم، زیرا
ز جان خویش در رنجم که پهلویت چرا باشد
نپنداری ز بهرش رنجها دیده ست این دیده
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.