خوش آب حیاتی است روان در نظر ما
عالم همه سیراب شد از رهگذر ما
از دیدهٔ ما آب روانست به هر سو
امید که جاوید بماند اثر ما
عمریست که در گوشهٔ میخانه مقیمیم
رندان همه سرمست فتاده به درما
ما غرقهٔ دریای محیطیم چو ماهی
ما را تو به دست آور و می جو خبر ما
سودا زدهٔ زلف پریشان نگاریم
تا در سر آن زلف چه آید به سر ما
خوش نقش خیالیست در این خلوت دیده
روشن بتوان دید ببین در نظر ما
هر میوه که در جنت اعلی نتوان یافت
از نعمت الله طلب و ز شجر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و اهمیت آب و زندگی اشاره دارد و میگوید که آب و حیات از طریق ما به دیگران میرسد. شاعر به توصیف حال و هوای خود در میخانه پرداخته و بیان میکند که در این فضا رندان مست و شاداب هستند. او به ارتباط عمیق خود با طبیعت اشاره میکند و همچنین به عشق و زیباییهایی که زندگی را شیرین میسازد. در انتها، شاعر به بینظیری نعمتها و میوههای بهشتی اشاره کرده و به سرچشمههای الهی و روحانی که در دست انسان وجود دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آب خوشی که زندگیبخش است، در نظر ما جاری است و به خاطر ما، تمام جهان سیراب شده است.
هوش مصنوعی: از نظر ما، آب روان به هر طرف میرود و ما امیدواریم که نشانه و تأثیر ما برای همیشه باقی بماند.
هوش مصنوعی: سالهاست که در گوشهٔ میخانه زندگی میکنیم و همهٔ رندان مست و خوشحال در کنار ما هستند.
هوش مصنوعی: ما در دریا غرق شدهایم مانند ماهی، تو ما را پیدا کن و از حال و روز ما بگو.
هوش مصنوعی: عاشق درگیر زلفهای نامرتب معشوق است و منتظر است ببیند چه سرنوشتی برای خودش در ارتباط با آن زلفها رقم خواهد خورد.
هوش مصنوعی: در این سکوت و تنهایی، تصویر زیبایی در ذهن ما شکل گرفته است که با چشمان روشن میتوان آن را دید. این تصویر را در نظر ما مشاهده کن.
هوش مصنوعی: هر میوهای که در بهشت برین نتوان یافت، از نعمت خداوند طلب کن و از درخت ما بگیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خوش چشمهٔ آبی است روان در نظر ما
سیراب شده خاک در از رهگذر ما
ما آب حیاتیم روانیم به هر سو
سرسبزی باغ خضر است در نظر ما
میخانهٔ ما قبلهٔ حاجات جهانست
[...]
ای چون فلک از عشق تو سرگشته سر ما
سودای تو زد آتش غم در جگر ما
بودیم هوادار تو پیوسته و باشیم
تا هست نشان تو و باشد اثر ما
بشنو که چه فریاد و فغان در ملکوت است
[...]
ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما
کفشی که زنی بر سر ما تاج سرما
می کن به خبر پرسی ما رنجه لب خویش
زان پیش که پرسی و نیابی خبر ما
پیش از حرم کعبه به کوی تو رسیدیم
[...]
عشق کرم آموز درآمد ز در ما
صد قافله غم ریخت ز دل بر جگر ما
کاهل نظری بین که به صد جذب تجلی
هرگز نرسد تا سر مژگان نظر ما
ما ناله فروشان جرس محمل دردیم
[...]
بر چرخ محیط است فروغ نظر ما
ساحل دل دریاست ز آب گهر ما
در نامه ما حرف نسنجیده نباشد
از جیب صدف سفته برآید گهر ما
چون دیده ماهی که نماید ز ته آب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.