یک قدم ازخویش بیرون نه که گامی بیش نیست
دامن خود را بگیر از پس مرو ره بیش نیست
گر هوای عشق داری خویش را بی خویش کن
کآشنای عشق او جز عاشقی بی خویش نیست
بر امید وصل عمری بار هجرانش بکش
چون گلی بی خار نبود نوش هم بی نیش نیست
گوهر رازش ز درویشان دریا دل طلب
زانکه غواص محیطش جز دل درویش نیست
دم ز کفر و دین مزن قربان شو اندر راه او
کاندر آن حضرت مجال کفر و دین و کیش نیست
طالبا گر عاشقی از دی و فردا در گذر
روز امروز است و عاشق مرد دوراندیش نیست
بیش از این از سیم و زر با نعمت الله دم مزن
کاین زر دنیای تو جز زرد روئی بیش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان نکات عمیق و فلسفی درباره عشق و حقیقت وجود میپردازد. شاعر به ما یادآوری میکند که برای دستیابی به عشق واقعی، باید از خودخواهی و تعلقات دنیوی دست کشید. او تأکید میکند که عشق نیازمند رهایی از خودپرستی است و تنها عاشقان واقعی میتوانند به حقیقت دست یابند. همچنین، اشاره به این دارد که زیبایی و لذتهای دنیوی پایدار نیستند و باید از آنها فراتر رفت تا به درک عمیقتری از وجود رسید. در نهایت، او هشدار میدهد که نباید به ظواهر فریبنده دنیوی اهمیت داد، زیرا آنها تنها زرق و برقی زودگذر هستند.
هوش مصنوعی: یک قدم از خودت فاصله بگیر، چرا که این کار بیشتر از یک قدم نیست. پس دامن خودت را محکم بگیر و به دنبال نرو، زیرا راهی بیش از این وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر خواهان عشق هستی، خود را از وابستگیهای دنیوی آزاد کن، زیرا در عشق واقعی تنها عاشقانی وجود دارند که خود را از خودخواهیها و تعلقات رها کردهاند.
هوش مصنوعی: به امید رسیدن به معشوق، عمر خود را با زجر دوری سر کردهای، مانند گلی که بدون خار است، هیچ چیز هم بدون سختی و زحمت نیست.
هوش مصنوعی: گوهر و رازهای عمیق و ارزشمند را باید از درویشان باصفا و دل بزرگ جستجو کرد، زیرا غواصانی که در عمق دریا قنادی میکنند، تنها دلهای پاک و بیریا هستند که میتوانند به این معانی عمیق دست یابند.
هوش مصنوعی: در سخن خود درباره کفر و دین صحبت نکن و به خاطر او خود را فدا کن، زیرا در وجود او جایی برای کفر، دین و آیین وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی عاشق است، نباید فقط به فکر دیروز و فردا باشد؛ چون امروز روز عاشقی است و عاشق واقعی نباید مثل افرادی که دوراندیشی میکنند، فکر کند.
هوش مصنوعی: دیگر از طلا و نقره و نعمتهای دنیوی صحبت نکن، زیرا این ثروت دنیا جز زردی و ظاهری فریبنده چیزی بیشتر نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از تو تا مقصود چندان منزلی در پیش نیست
یک قدم بر هر دو عالم نه که گامی بیش نیست
معنی درویش اگر خواهی کمال نیستی است
هر که را هستی خود باقی ست او درویش نیست
تا تو ناکامی نبینی کی توانی یافت کام
[...]
از بلای عشق تو تنها دل ما ریش نیست
کیست در عهد تو کاو را این بلا در پیش نیست
بیش از این ای گل در آزار دل بلبل مکوش
چون بقای حسن رویت چند روزی بیش نیست
از لبت بی سهمِ تیرِ غمزه ات بوسی هوس
[...]
کس به بزم دلبران از دور گردان پیش نیست
قرب نزدیکان مجلس حرف و صوتی بیش نیست
در صلات عاشقان دوری و تنهاییست رکن
گو قضا کن طاعت خود هر که اینش کیش نیست
ما نکو دانیم طور حسن دور افتاده دوست
[...]
آرزو بسیار و آهم در دل درویش نیست
دشت پر نخجیر و یک ناوک مرا در کیش نیست
خانه اهل تعلق شاهراه حادثه است
دزد هرگز در کمین کلبه درویش نیست
سایه از ویرانه ما می کند پهلو تهی
[...]
گرچه از سامان حیرانی نظر درویش نیست
جلوه بسیار است دل را یک تماشا بیش نیست
سیر کردم عالم الفت خوشا بیگانگی
هجر و وصل دوستان خواب و خیالی بیش نیست
نکهت گلدسته قسمت نمی سازد به کام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.