گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آئینهٔ حضرت الهی

تمثال جمال پادشاهی

دانندهٔ علم جمله اسماء

واقف ز کمال ما کماهی

آوازهٔ آفتاب حسنش

بگرفته ز ماه تا به ماهی

سلطان وجود روی بنمود

در صورت مردم سپاهی

سید بگرفت ملک عالم

بنشست به تخت دل بشاهی

 
 
 
حکیم نزاری

بر من بگذشت دی پگاهی

سروی و فرازِ سرو ماهی

زیبا بر و گردن و نغوله

آراسته کاکل و کلاهی

آشوبِ دلی هلاکِ جانی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
امیرخسرو دهلوی

ای آنکه تمام هم چو ماهی

با زلف چو چتر پادشاهی

مردم ز برای نقش و زلفت

از دیده برون کشد سیاهی

گر خط سیاه خود ببینی

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
ابن یمین

گفتیم خیال چون تو ماهی

بینیم بخواب گاهگاهی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه