نور رویش دیدهٔ مردم منور ساخته
صورت خود را به لطف خود مصور ساخته
بسته است از مه نقابی آفتاب روی او
تا نداند هر کسی خود را چنین برساخته
درخرابات مغان بزم خوشی آراسته
رند و ساقی جام و می با یکدگر در ساخته
عشق او بحر است و ما را ز آن به دریا می کشد
عشق ما را آبروئی داده خوشتر ساخته
هر که خاک پای سرمستان او را بوسه داد
بر سریر سلطنت سلطان و سرور ساخته
اسم اعظم خواست تا ظاهر شود در آینه
عین ما روشن دلی را دیده مظهر ساخته
هر کسی سازد سرائی در بهشت از بهر خود
نعمت الله خانهٔ دل جای دلبر ساخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از سم که پیرکش بین اختر افسر ساخته
وز رکابش آسمان طوق دو پیکر ساخته
زرگران رسته ی بازار شهرستان صنع
مهچه ی خرگاهش از خورشید انور ساخته
چرخ زرین گوی کز صنعت گران خاص اوست
[...]
آفتاب حسن او عالم منور ساخته
نقش عالم از مثال خود مصور ساخته
در میان دایره خوش خط موهومی کشید
صورت قوسین از آن معنی محور ساخته
جملهٔ اعیان عالم مظهر اسماء اوست
[...]
آن شهنشاهی که ملک دین مسخر ساخته
آفتاب روی او عالم منور ساخته
دست قدرت صیقل روی زمین آراسته
تبع سلطان شاه اسماعیل حیدر ساخته
ملک هر دو عالم از لطف و کرامت لطف اوست (کذا)
[...]
باز آن سرخ اطلس زیب پیکر ساخته
رنگ دیگر ریخته نیرنگ دیگر ساخته
تا برنگی دیگر از ما دل بر دهر لحظه یار
سرخ اطلس زیب آن اسپید پیکر ساخته
خسروی دراعه گلگون کرده و شبدیز ناز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.