نعمت الله نور دین دارد لقب
نور دین از نعمت الله می طلب
از رسول الله نسب دارد درست
خود که دارد این چنین دیگر نسب
مطرب عشّاق گو شعرش بخوان
تا جهان از ذوق او گیرد طرب
جان من گفتا نهم لب بر لبش
آمده از عشق او جانم به لب
مدتی بودم مجاور در عجم
گرچه اصلم باشد از ملک عرب
آب لطف او نصیب ما بود
آتش قهرش از آن ِ بولهب
من مجاور حالیا در ملک فارس
جد من آسوده در شهر حلب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره نعمت الله نور دین است که به رسول الله نسبت دارد. شاعر از عشق و ذوق او سخن میگوید و تأثیر محبت او را بر جان خود بیان میکند. او گرچه در دیار عجم زندگی میکند، اصل و نسبش عربی است و از لطف و محبت نعمت الله بهرهمند شده است. شاعر همچنین به آرامش جدش در شهر حلب اشاره میکند و در عین حال، از عواقب قهر (عذاب) نعمت الله نیز یاد میکند.
هوش مصنوعی: نعمت الله شخصی است که به نور دین مشهور است و به دلیل ویژگیهایش که در دین دارد، این لقب را از او میخواهند.
هوش مصنوعی: او به درستی از نسل پیامبر خداست، پس هر کسی که اینگونه باشد، نسبش نیز گرانقدر است.
هوش مصنوعی: خوانندهی دلانگیز، شعر عشق را بخوان تا جهانیان از شوق و سرور آن لذت ببرند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساسات عمیق و فشرده عاشقانه است. فردی در حال ابراز عشق خود است و به این نتیجه میرسد که عشقش به معشوق به حدی رسیده که نمیتواند دیگر صبر کند و باید به او نزدیک شود. این احساسات قوی و مشقتهایی که در عشق تجربه میکند، او را به مرز خستگی و ناامیدی رسانده است. در واقع، عشقش به معشوق به قدری عمیق و جدی است که گویی جانش در این احساسات به لبش رسیده و نمیتواند بیش از این تحمل کند.
هوش مصنوعی: مدتی در سرزمین عجم زندگی کردم، هرچند که اصل و نسب من از سرزمین عرب است.
هوش مصنوعی: نعمت و رحمت او به ما رسید، در حالی که خشم و غضب او دامنگیر دشمنانش شد.
هوش مصنوعی: من اکنون در سرزمین فارس زندگی میکنم در حالی که جد من در شهر حلب با آرامش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جانور نبود بجز طعمه طلب
جانور را زوست شادی و طرب
ای خجل با روی و زلفت روز و شب
مانده ام با روی و زلفت در عجب
رویت از روز است یا روز از رخت
شب ز زلف توست یا زلفت ز شب
کرده ای از روی روزی مختصر
[...]
بوالمظفر ظل حق چون آفتاب
مالک الملک جهان در شرق و غرب
ای عجب دردی است دل را بس عجب
مانده در اندیشهٔ آن روز و شب
اوفتاده در رهی بی پای و سر
همچو مرغی نیم بسمل زین سبب
چند باشم آخر اندر راه عشق
[...]
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.