گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نعمت الله نور دین دارد لقب

نور دین از نعمت الله می طلب

از رسول الله نسب دارد درست

خود که دارد این چنین دیگر نسب

مطرب عشّاق گو شعرش بخوان

تا جهان از ذوق او گیرد طرب

جان من گفتا نهم لب بر لبش

آمده از عشق او جانم به لب

مدتی بودم مجاور در عجم

گرچه اصلم باشد از ملک عرب

آب لطف او نصیب ما بود

آتش قهرش از آن ِ بولهب

من مجاور حالیا در ملک فارس

جد من آسوده در شهر حلب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۲۰ به خوانش سید جابر موسوی صالحی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ادیب صابر

ای خجل با روی و زلفت روز و شب

مانده ام با روی و زلفت در عجب

رویت از روز است یا روز از رخت

شب ز زلف توست یا زلفت ز شب

کرده ای از روی روزی مختصر

[...]

عطار

ای عجب دردی است دل را بس عجب

مانده در اندیشهٔ آن روز و شب

اوفتاده در رهی بی پای و سر

همچو مرغی نیم بسمل زین سبب

چند باشم آخر اندر راه عشق

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۳۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه