جان فدای عشق جانان کردهایم
این عنایت بین که با جان کردهایم
تا نبیند چشم نامحرم رُخش
روی او از غیر پنهان کردهایم
طعنها بر حال مخموران زدیم
آفرین بر جان مستان کردهایم
دُردی دردش فراوان خوردهایم
درد دل را نیک درمان کردهایم
گنج او در کنج ویران یافتیم
لاجرم گنجینه ویران کردهایم
عقل هندو دردسر میداد و ما
خانهاش ترکانه تالان کردهایم
تا مگر آن زلف او آید به دست
مجمع جمعی پریشان کردهایم
مذهب رندان طریق عاشقی است
اختیار راه رندان کردهایم
نعمت الله را به سید خواندهایم
نسبت او را به جانان کردهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی معشوق پرداخته و احساسات عاشقانه شاعر را بیان میکند. شاعر از فداکاریهای خود در عشق میگوید و تأکید میکند که برای حفظ زیبایی معشوق از چشم نامحرمان، او را پنهان کردهاند. همچنین به حالات عاشقان و رندان اشاره کرده و نشان میدهد که با وجود مشکلات و دردها، عشق و دلباختگی را میستاید. شاعر به دنبال رسیدن به معشوق است و در این مسیر از عقل و منطق فاصله میگیرد تا به حالت مستانه نزدیکتر شود. در نهایت، به ارتباط خود و معشوق اشاره میکند و مذهب عاشقی را به عنوان راهی برای ارتباط با عشق حقیقی معرفی مینماید.
هوش مصنوعی: ما برای عشق محبوبمان جانفشانی کردهایم، و این لطف را ببین که با جان خود چه کردهایم.
هوش مصنوعی: برای اینکه چهره او در معرض دید دیگران قرار نگیرد، به خاطر نامحرمان، ما او را از چشمها پنهان کردهایم.
هوش مصنوعی: ما نقد و تمسخرهایی به حال مستها کردهایم و بر جانهای شاد و سرمست، تحسین میفرستیم.
هوش مصنوعی: ما با دردی که بسیار از آن رنج بردهایم، خوب توانستهایم بر درد دل خود غلبه کنیم.
هوش مصنوعی: ما گنج خود را در جایی خالی و ویران پیدا کردیم، بنابراین مجبور شدیم آن ویرانی را به گنجینهای تبدیل کنیم.
هوش مصنوعی: عقل هندی موجب دردسر بود و ما به راحتی آن را رها کردهایم و زندگی خود را میگذرانیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن موی دلفریب او به دست بیاید، ما در جمع عاشقان آشفتگی و پریشانی ایجاد کردهایم.
هوش مصنوعی: ایمان و دیانت رندان، به معنای عشق و محبت است، و ما هم مسیر عشق را انتخاب کردهایم.
هوش مصنوعی: ما نعمتهای خدا را به عنوان سید و سرور شناختهایم و این ارتباط را به محبوب و جانان نسبت دادهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر دل تو جمله آسان کردهایم
گرچه پیدا بود پنهان کردهایم
جان و دل ایثار جانان کردهایم
عمر و سر در کار ایشان کردهایم
جان فدا کردیم در میدان عشق
این کرم چون شیرمردان کردهایم
جرعهٔ می را به عالم دادهایم
[...]
در جگر صد رنگ توفان کردهایم
تا سرشکی نذر مژگان کردهایم
حیرت از طاووس ما پر میزند
وحشتی را نرگسستان کردهایم
اخگر ما پردهٔ خاکسترست
[...]
تا نگه از چشم حیران کردهایم
خانه آیینه ویران کردهایم
عالمی ما را مسخر شد مگر
یاد انگشت سلیمان کردهایم؟!
خویش را در محفل بزم ادب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.