|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حال خوش و سرخوشی خود اشاره میکند که در میان شراب و عشق به سر میبرد. او از حالتی مست و خمار صحبت میکند و نشان میدهد که در جستجوی فنا و وحدت است. به وضوح میتوان دید که از توبه دور شده و به شادمانی و حریفی در میخانه پرداخته است. همچنین، او خود را مانند خورشید و سایهای میبیند که به وضوح کسالت و عذاب را کنار گذاشته و تنها به خوشی و عشق پرداخته است. در نهایت، اشاره به اینکه از لحاظ روحانی در حال خوشی و رضایت است و به خوبی از لذتهای زندگی بهره میبرد.
هوش مصنوعی: من مینوشیدم و از حالتی شبیه به خمار رستم (قهرمان افسانهای) مست نشدهام، بلکه به معنای واقعی کلمه مست و سرخوش هستم.
هوش مصنوعی: در دنیای زودگذر و فانی، در گوشهای نشسته بودم که یک شرابفروش از نوعی دیگری مرا نجات داد و دستم را گرفت.
هوش مصنوعی: به طرز زیرکانهای در دل جمع، شراب مینوشیدم و توبهام را نقض کردم.
هوش مصنوعی: در میخانه عشق من، با نوار زلف معشوق، خود را به عشق آراستهام.
هوش مصنوعی: من مثل خورشید هستم و فقط به صورت سایه دیده میشوم. به این پوشش نگاه کن که در واقع من وجود ندارم.
هوش مصنوعی: من از خوشی و نعمت الهی بهرهمند بودم و از سرمستی و مستی رستم لذت میبردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از صحبت خلق دل گسستم
اندیشه ندیم دل بسستم
در آب نمیدی آن ردا را
کش طمع طراز بود شستم
چون سایه جهان پس من آمد
[...]
چون گَرد شود وجود پستم
هرجا که روم تو را پرستم
دست از دلِ بیقرار شستم
و اندر سر زلف یار بستم
بیدل شدم و ز جان به یکبار
چون طُرّهٔ یار برشکستم
گویند چگونهای؟ چه گویم؟
[...]
یا رب توبه چرا شکستم
وز لقمه دهان چرا نبستم
گر وسوسه کرد گرد پیچم
در پیچش او چرا نشستم
آخر دیدم به عقل موضع
[...]
بردار ز خاک ره، که پستم
از دست رها مکن که مستم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.