یا رب توبه چرا شکستم
وز لقمه دهان چرا نبستم
گر وسوسه کرد گرد پیچم
در پیچش او چرا نشستم
آخر دیدم به عقل موضع
صد بار و هزار بار رستم
از بندگی خدا ملولم
زیرا که به جان گلوپرستم
خود من جعل المهوم هما
از لفظ رسول خوانده استم
چون بر دل من نشسته دودی
چون زود چو گرد برنجستم
اینها که نبشتم از ندامت
آن وقت نبشته بود دستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به توبه و احساس ندامت خود اشاره میکند. او از شکستن توبهاش و وسوسههایی که او را به گناه کشاندهاند سخن میگوید. با وجود اینکه بارها و بارها تلاش کرده تا به بندگی خدا پایبند بماند، احساس میکند که به دام وسوسهها افتاده و از این وضعیت نگران و ملول است. او به ناتوانی خود در مقاومت در برابر این وسوسهها و به عدم قدرت عقلش در برابر آنها اعتراض میکند و در نهایت از این که نمیتواند به درستی طریقت را ادامه دهد، ابراز ندامت میکند.
هوش مصنوعی: ای خدا، چرا توبهام را شکستام و چرا نتوانستم از لقمهای که در دهانم بود خودداری کنم؟
هوش مصنوعی: اگر وسوسهام کند و در دام پیچیدگیهای او بیفتم، پس چرا همچنان در سکون و آرامش نشستهام؟
هوش مصنوعی: در نهایت متوجه شدم که برای درک و عقل خود بارها و بارها تلاش کردهام.
هوش مصنوعی: من از خدمت به خدا خستهام، چون جانم را برای محبت چیزی دیگر فدای میکنم.
هوش مصنوعی: من خودم از کلمه "پیامبر" به عنوان یک عنوان استفاده کردهام.
هوش مصنوعی: دودی که بر دل من نشسته، حالتی است که به سرعت مانند گرد و غبار اطرافم را فرا گرفته است.
هوش مصنوعی: این جملات به نوعی اشاره به احساس پشیمانی و ندامت دارند، به این معنا که نوشتهها و افکاری که در گذشته به آنها پرداخته شده، در حال حاضر نتیجهی ندامت و پشیمانی را به همراه دارند. به نوعی، گوینده از اقداماتی که در گذشته انجام داده ابراز ندامت میکند و این احساس را به روشنی بیان میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از صحبت خلق دل گسستم
اندیشه ندیم دل بسستم
در آب نمیدی آن ردا را
کش طمع طراز بود شستم
چون سایه جهان پس من آمد
[...]
چون گَرد شود وجود پستم
هرجا که روم تو را پرستم
دست از دلِ بیقرار شستم
و اندر سر زلف یار بستم
بیدل شدم و ز جان به یکبار
چون طُرّهٔ یار برشکستم
گویند چگونهای؟ چه گویم؟
[...]
بردار ز خاک ره، که پستم
از دست رها مکن که مستم
من عاشق و رند و می پرستم
سر مست صبوحی الستم
ای غره بهوشیاری خویش
بگذار نصیحتم که مستم
از بند جهان بگشتم آزاد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.