گر به عمری ز من دلشدهات یاد آید
جان محنت زده از بند غم آزاد آید
دی صبا بوی تو آورد و به جان زد آتش
ترسم این شعله زیادت شود ار باد آید
روزها رفت و دلت بر من غمدیده نسوخت
گرچه از ناله من سنگ بفریاد آید
جان من، جانب احباب فراموش مکن
زود باشد که سخنهای منت یاد آید
دل نه منزلگه سلطان خیال است، که او
میهمانیست که در کشور آباد آید
بلبل دلشده گر ناله کند، عیب مکن
در دیاری که نسیم گل و شمشاد آید
هیچ شک نیست که از پای درآید شاهی
چشم خونریز تو گر بر سر بیداد آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حبذا نزهت بادی که ز بغداد آید
خاصه کز مسکن آن حور پریزاد آید
بر ره باد ز شب تا به سحر منتظرم
تا که از جانب بغداد دگر باد آید
ای خوشا وقت سحر کز نفس باد صبا
[...]
ترسم آن سرور خوبان ستمش یاد آید
تاج بر سر نهد و بر سر بیداد آید
سوزد از آتش دل خار و خس راه ترا
عاشق از جانب کوی تو به فریاد آید
گرچه دل رفت به کوی تو و بس غمگین بود
[...]
شمر از دست حسین تو بفریاد آید
دجله خشک از طمعش در صف بغداد آید
آنچه بربنده از آن حرص خدا داد آید
چون بیاد آرم چنگیز مرا یاد آید
هر زمان زلف چو زنجیر توام یاد آید
دل دیوانهام از غصه به فریاد آید
کبک قد تو مگر دیده که در طرف چمن
خنده اش بر قد سرو قد شمشاد آید
ز آه من روی تو افروخته گردد آری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.