گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیر شاهی

چشم ستمگرت که بخون در کمین نشست

تیغی کشیده، در ره مردان دین نشست

با روی آتشین چو گذشتی ببوستان

گل را ز انفعال، عرق بر جبین نشست

سرو سهی که خاسته بود از چمن بناز

چون دید شکل قد ترا، بر زمین نشست

چون لاله داغدار، جهانی ز خط یار

کان سبزه بر کنار گل و یاسمین نشست

در خون نشست شاهی مسکین ز عشق تو

بیچاره چونکه با تو نشست، اینچنین نشست