گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیر شاهی

ای نقش بسته نام خطت با سرشت ما

این حرف شد ز روز ازل سرنوشت ما

کارم بسینه تخم وفای تو کشتن است

خود عقل خنده میزند از کار و کشت ما

ما شرمسار مانده ز تقصیرهای خویش

لطف تو خود نمینگرد خوب و زشت ما

ای شیخ شهر اگر بخرابات بگذری

رشک آیدت ز کلبه همچون بهشت ما

بخرام سوی تربت شاهی که بشنوی

بوی وفا ز طینت عنبر سرشت ما