لب یار برهم چرا زد ز پسته
چه موجب شکستن ز مشتی شکسته
شکر پیش آن لب دروغیست شیرین
بیا به چندین گره بر نی قند بسته
بر آن آب عارض خط نازک او
ر غباریست بر خاطر ما نشسته
بچینم به مژگان همه خار راهش
کز آسیب پایم نگردند خسته
نسیم صبا باد دستش دو پاره
که زلفت دو تای تو گیرد دو دسته
نه مهریست بر بسته دل را بروبست
که چون لاله داغیست از سینه رسته
کمال ار به آتش برد چون سپندت
مگو با کس این سر مگر جسته جسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و دلباختگی پرداخته و احساسات عاشقانه را به تصویر میکشد. شاعر از لب یار به عنوان نشانهای از دلربایی یاد میکند و به این نکته اشاره دارد که چرا این زیبایی و شیرینی باعث آزردگی و شکستن دل شده است. او به شیرینی و تلخی عشق، و همچنین به درد و رنجی که به خاطر عشق متحمل میشود، اشاره میکند. شاعر از درد جدایی و عشق ناکام سخن میگوید و از عشق به عنوان آتشی که میسوزاند، یاد میکند. این شعر در نهایت احساس عمیق و غمناک عاشق را به خوبی بیان میکند.
هوش مصنوعی: چرا لب یار به هم آمد و پسته را شکست؟ چه دلیلی دارد که از یک مشت شکسته این اتفاق بیفتد؟
هوش مصنوعی: شکر در برابر آن لب که به دروغ صحبت میکند، شیرینی خاصی ندارد. بیا و ببین که چگونه قند را با گرههای فراوان به چوب نی بستهاند.
هوش مصنوعی: بر روی آن آب که بر صورت نازک او سایهای قرار دارد، گردی نشسته که در ذهن ما باقی مانده است.
هوش مصنوعی: با مژههای زیبا و بلندم، تمام سر راهش را از خاری پاک میکنم تا مبادا پاهایم خسته و آسیبدیده شوند.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی مانند باد ملایمی است که موهای تو را به دو دسته تقسیم میکند و وقتی به آن دست میزند، زیبایی زلفهای تو را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: در دل کسی عشق و محبت وجود ندارد، زیرا مانند لالهای است که از دل داغ و سوختهای بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: اگر کمال و فضیلت تو را به آتش بکشد و نابود کند، به هیچکس دربارهی این راز نگو. این موضوع را تنها در دل خود نگهدار و به آرامی از آن بگذر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لبت چشمه و خضر گردش نشسته
نبات است کز طرف کوثر برسته
تعالی الله آخر که دیده ست لعلی
میانش ز دردانه ها رسته رسته
از آن رسته ها گویی افتاد در شک
[...]
زهی زلف تو نرخ سنبل شکسته
به زنجیر زلفت دل خسته بسته
دلم را ازین بیش مشکن که هرگز
نبوده ست بازار گرمم شکسته
بشد عاشق زار تا در رخت دید
[...]
زهی از خطت نرخ عنبر شکسته
قدت سرو را دست بر چوب بسته
غباریست خطت نشسته بر آن لب
بلی، خط یاقوت باشد نشسته
ز خرمای وصل تو ذوقی نیابند
[...]
اگر از دهان تو زد لاف پسته
نرنجی که آید به خدمت شکسته
و گر دم زد از جعد زلفت بنفشه
بیارند پیش تواش دست بسته
به رقص ایم از شادمانی در آن دم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.