سفر گزیدم و داغ تو بر دلست هنوز
جهان بگشتم و کوی تو منزلست هنوز
چه سود همچو صبا عرصه جهان گشتن
چو دل به سرو بلند تو مایلست هنوز
تو ای رفیق که آسودهای، قدم بردار
کز آب دیده مرا پای در گلست هنوز
به گریه گفتمش: از حال من مشو غافل
به خنده گفت که: بیچاره غافلست هنوز
طریق عشق، به ناموس میرود شاهی
پیالهای دو سه دیگر، که عاقلست هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز پا فتادم و رویم بمنزلست هنوز
شکست کشتی و چشمم بساحلست هنوز
چه حالتست ندانم که بارها از دل
شدم خراب و مرا کار با دلست هنوز
ادب نهشت دریغا که بر زبان آرم
[...]
به سینه خون شد و دلدار غافلست هنوز
به این گمان که دل من مگر دلست هنوز
گذشت بر من و تا باز بگذرد عمریست
کز آب دیده ی من خاک ره گلست هنوز
به دور جادویی چشم او عجب دارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.