دل بی غم تو چرا نشیند
جز دل غم تو کجا نشیند
گردی که ز نعل مرکبت خاست
در دیده چو توتیا نشیند
از بهر غبار خاک کویت
دل بر گذری هوا نشیند
سروم چو کنار آب جو دید
بر گوشه چشم ما نشیند
چون درد تو شد دوای دلها
بی درد دلم کجا نشیند
بالای تو چون بلای جان است
بنشین که دمی بلا نشیند
چو سرو تو شاهدی نداری
با عشق بگو ز پا نشیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو تو مگر ز پا نشیند
کاین دل نفسی بجا نشیند
من بودم و دل، تو بردی آن نیز
خود گو که غمت کجا نشیند؟
هر کس که شبی نشست با تو
[...]
آن نیست که دل به جا نشیند
تا سر ننهد ز پا نشیند
رویی که ظهور حسن خواهد
در منظر چشم ما نشیند
تیر تو نشسته در دل تنگ
[...]
هر کس بتو دلربا نشیند
بسیار ز خود جدا نشیند
همچون هدفم سفید شد چشم
تا ناوک تو بجا نشیند
از بس تنگست بزم وصلت
[...]
هر کس به ره وفا نشیند
بر خاک سیه چو ما نشیند
ثابت قدم آنکه در ره عشق
بر خاک چو نقش پا نشیند
یک لحظه نشیند آنکه با تو
[...]
گو از سر هر دو کون برخیزد
هر کس که میان ما نشیند
چون در همه جا بجز تو کس نیست
در صومعه کس چرا نشیند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.