همه جان و دلست دلبر من
گرچه نگذاشت جان و دل بر من
دل ز روزن چو گرد بیرون شد
کو چو باد اندر آمد از در من
مرغ شوقش مرا چو دانه بخورد
باز مهرش همی کند پر من
ز ابروی چون کمان خدنگ مژه
راست چون کرد در برابر من
علم صبر بر زمین انداخت
دل که او بود قلب لشکر من
ای غمت خاک کوی را هر شب
آب داده ز دیده تر من
خامی من نگر که در هوست
دیگ سوداست کاسه سر من
من خطیب ثنای حسن توام
نه فلک پایهای منبر من
همچو آتش هرآنچه دید بسوخت
عود غم در دل چو مجمر من
مصر جامع منم غمان ترا
اشک و شعرست نیل و شکر من
تا من از مجلس تو دور شدم
پر شد از خون دیده ساغر من
گوییا چون بریشم چنگست
هر رگی بهر ناله در بر من
گر کسی از تو حال من پرسد
تو بگو ای بغمزه دلبر من
بی نواییست بهر آوازی
همچو پرده ملازم در من
از همه خلق سیف فرغانیست
بارادت غلام و چاکر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و شوق خود اشاره میکند و از دلبر خود سخن میگوید. او میگوید که وجود دلبرش، جان و دل او را فدای خودش کرده است. دلبر به مانند بادی که از در میآید، در زندگی او نفوذ کرده و شادی او را به وجود میآورد. عشق او مانند دانهای است که پرنده شوق میخورد و دل او را تسخیر کرده است. شاعر از غمهایش نیز میگوید و اینکه اشکهایش نمادی از غم عشق اوست. او به خوبی و زیبایی دلبرش اشاره میکند و به تناقضاتی که در عشق دارد، میپردازد و خود را عاشق و دل باخته معرفی میکند. در نهایت، او خود را در مقابل عشق گرانبهایش تسلیم میبیند و به حساسیت احساساتش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: محبوب من تمام وجودم است، با اینکه او جان و دل من را رها کرده است.
هوش مصنوعی: دل مانند گردی است که از روزنهای بیرون میآید و چون باد وارد میشود.
هوش مصنوعی: پرندهای که نماد شوق و اشتیاق است، مرا مانند دانهای میخورد و بعد از آن، عشق و محبتش را به من میدهد و باعث پرواز روحم میشود.
هوش مصنوعی: چشمهای تو مانند تیر هستند و ابروی تو مثل کمان میماند که وقتی در برابر من قرار میگیرد، تاثیر خاصی بر من میگذارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که دانش و آگاهی میتواند باعث تسلط بر احساسات و دلایل انسانی شود. او میگوید که دلش به خاطر داشتن این علم، در برابر مشکلات و چالشها فرود آمده و این علم را بهعنوان نیرویی اصلی و قلبپُرتشجیع برای خود میداند. به عبارت دیگر، علم و آگاهی مهمترین سلاح او در مواجهه با چالشها و سختیهاست.
هوش مصنوعی: غم تو شبها به قدری بر دلم سنگینی میکند که با اشکهایم، خاک کوی تو را خیس میکنم.
هوش مصنوعی: به سادگی بگویم، من هنوز در مورد خودم پخته نشدهام و در دنیای تو غرق شدهام. احساس میکنم که فقط در حال مصرف و استفاده هستم، بدون اینکه به عمق وجودم بپردازم.
هوش مصنوعی: من سخنران و ستایشگر زیباییهای تو هستم، نه مانند آسمان که در بالای منبر قرار دارد.
هوش مصنوعی: مانند آتش، هر چه را میبینم میسوزاند؛ عطر غم در دلم مانند عود در ظرف بخور است.
هوش مصنوعی: من مانند مصر هستم که غمهایت را در خود جای داده؛ اشک و شعر من مانند نیل و شکر است.
هوش مصنوعی: زمانی که از جمع تو فاصله گرفتم، جام من از اشک چشمانم پر شد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هر رگ من مانند رشتهای از ابریشم در حال ناله و شکایت است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو دربارهی حال من سوال کند، به او بگو که ای دلبر زیبای من.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که فقر و بیچارگی باعث شده که من مانند پردهای که در کنارِ سخنرانی ملازم است، بیصدا و خاموش بمانم، و قدرت بیان خود را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی از همه مردم برتر است و من خدمتگزار و بنده او هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو کنی فعل من نکو در من
مهربانتر ز من تویی بر من
بود تا گاه روز در بر من
پر ز کافور و مشک بستر من
سایهٔ غم برفت از سر من
کافتاب اندر آمد از در من
سر شیخی چو نیست در سر من
نبود هیچ مرغ همپر من
در برابر نگر برادر من
که به خوبیست صد برابر من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.