اگر بخت و اقبال یاری کند
مرا یار من غمگساری کند
درین کار اگر یار باید مرا
جز او کس نخواهم که یاری کند
چو بر آسمان اسب یابد مسیح
چرا بر زمین خر سواری کند
تو آنی که بی شمع رویت مرا
چراغ فلک خانه تاری کند
گر از رنگ و بوی تو یابد مدد
دی اندر زمستان بهاری کند
ز دست تو ای جان چو آب حیات
شراب اجل خوشگواری کند
ولی بی گل روی تو سیف را
مژه در ره چشم خاری کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر بخت یکباره یاری کند
برو طبع من کامگاری کند
چو خرسند بد خوب کاری کند
چو خشم آیدش بردباری کند
کزین زردپوشم بیاری کند
بمن بر کنون بخت زاری کند
همی در جهان شهریاری کند
به مردم بر از کینه خواری کند
تهی دست کو مایه داری کند
چو لنگی است کو راهواری کند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.