رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵
... زلفت عنبر صدف دهن در دندان
ابرو کشتی و چین پیشانی موج
گرداب بلا غبغب و چشمت توفان
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۸
گر شود بحر کف همت تو موج زنان
ور شود ابر سر رایت تو توفان بار ...
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر
... حکیم این جهان را چو دریا نهاد
بر انگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته ...
... کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن ...
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۶
... که من عاشقم همچو بحر دمان
از او بر شده موج تا آسمان
پر از پور سامست روشن دلم ...
فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۰
... دگر گفت کان برکشیده دو سرو
ز دریای با موج برسان غرو
یکی مرغ دارد بریشان کنام ...
فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۱
... ز لشکر چو کشتی سراسر زمین
کجا موج خیزد ز دریای چین
سپر در سپر بافته دشت و راغ ...
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱
... به زخم اندر آمد همی فوج فوج
بران سان که برخیزد از آب موج
چو گودرز گیتی بران گونه دید ...
فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۶
... ز زخم تبرزین و از بس ترنگ
همی موج خون خاست از دشت جنگ
سر بخت گردان افراسیاب ...
فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۹
... وگرنه چنین کار دشوار نیست
چو دریا به موج اندرآید ز جای
ندارد دم آتش تیزپای ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
... ز کاووس وز تخم افراسیاب
چو آتش بود تیز یا موج آب
ندانم به توران گراید به مهر ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰
... به پا اندر آتش نشاید شدن
نه بر موج دریا بر ایمن بدن
همی خیره بر بد شتاب آوری ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
... کنون آشکارا ببینی همی
که بر موج دریا نشینی همی
از اندیشه خرد و شاه سترگ ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰
... که کردی کسی ز آب جیحون زمین
بهاران و این آب با موج تیز
چو اندر شوی نیست راه گریز ...
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱
... چنان گشت باغ و لب جویبار
کجا موج خیزد ز دریای قار
فرو ماند گردون گردان به جای ...
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳
... به جای دگر گرز و گوپال بود
ز خون بر در دژ همی موج خاست
که دانست دست چپ از دست راست ...
... یکی ریخت خون و یکی یافت تخت
همی موج زد خون بران رزمگاه
سری زیر نعل و سری با کلاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸
... که کند این پسندیده دندان پیل
که آگند با موج دریای نیل
چه آمد برین تخمه از چشم بد ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۷
... گشاده شتر بار بودی چهل
زنی بود چون موج دریا به دل
دگر چار صد تای دندان پیل ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۶
... همان سبز دریا برآید به جوش
چو تنین ازان موج بردارد ابر
هوا برخروشد بسان هژبر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴
... چو در رزم رخشان شود رای اوی
همی موج خیزد ز دریای اوی
به نخچیر شیران شکار وی اند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۱
... دلت گر به درهای دریاستی
ز دریا گهر موج برخاستی
ندانست کس در جهان کان کجاست ...