گنجور

 
۱

رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵

 

... زلفت عنبر صدف دهن در دندان

ابرو کشتی و چین پیشانی موج

گرداب بلا غبغب و چشمت توفان

رودکی
 
۲

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۸

 

گر شود بحر کف همت تو موج زنان

ور شود ابر سر رایت تو توفان بار ...

رودکی
 
۳

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر

 

... حکیم این جهان را چو دریا نهاد

بر انگیخته موج از او تندباد

چو هفتاد کشتی بر او ساخته ...

... کرانه نه پیدا و بن ناپدید

بدانست کو موج خواهد زدن

کس از غرق بیرون نخواهد شدن ...

فردوسی
 
۴

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۶

 

... که من عاشقم همچو بحر دمان

از او بر شده موج تا آسمان

پر از پور سامست روشن دلم ...

فردوسی
 
۵

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۰

 

... دگر گفت کان برکشیده دو سرو

ز دریای با موج برسان غرو

یکی مرغ دارد بریشان کنام ...

فردوسی
 
۶

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۱

 

... ز لشکر چو کشتی سراسر زمین

کجا موج خیزد ز دریای چین

سپر در سپر بافته دشت و راغ ...

فردوسی
 
۷

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱

 

... به زخم اندر آمد همی فوج فوج

بران سان که برخیزد از آب موج

چو گودرز گیتی بران گونه دید ...

فردوسی
 
۸

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۶

 

... ز زخم تبرزین و از بس ترنگ

همی موج خون خاست از دشت جنگ

سر بخت گردان افراسیاب ...

فردوسی
 
۹

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۹

 

... وگرنه چنین کار دشوار نیست

چو دریا به موج اندرآید ز جای

ندارد دم آتش تیزپای ...

فردوسی
 
۱۰

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

... ز کاووس وز تخم افراسیاب

چو آتش بود تیز یا موج آب

ندانم به توران گراید به مهر ...

فردوسی
 
۱۱

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

... به پا اندر آتش نشاید شدن

نه بر موج دریا بر ایمن بدن

همی خیره بر بد شتاب آوری ...

فردوسی
 
۱۲

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴

 

... کنون آشکارا ببینی همی

که بر موج دریا نشینی همی

از اندیشه خرد و شاه سترگ ...

فردوسی
 
۱۳

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰

 

... که کردی کسی ز آب جیحون زمین

بهاران و این آب با موج تیز

چو اندر شوی نیست راه گریز ...

فردوسی
 
۱۴

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱

 

... چنان گشت باغ و لب جویبار

کجا موج خیزد ز دریای قار

فرو ماند گردون گردان به جای ...

فردوسی
 
۱۵

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳

 

... به جای دگر گرز و گوپال بود

ز خون بر در دژ همی موج خاست

که دانست دست چپ از دست راست ...

... یکی ریخت خون و یکی یافت تخت

همی موج زد خون بران رزمگاه

سری زیر نعل و سری با کلاه ...

فردوسی
 
۱۶

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸

 

... که کند این پسندیده دندان پیل

که آگند با موج دریای نیل

چه آمد برین تخمه از چشم بد ...

فردوسی
 
۱۷

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۷

 

... گشاده شتر بار بودی چهل

زنی بود چون موج دریا به دل

دگر چار صد تای دندان پیل ...

فردوسی
 
۱۸

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۶

 

... همان سبز دریا برآید به جوش

چو تنین ازان موج بردارد ابر

هوا برخروشد بسان هژبر ...

فردوسی
 
۱۹

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴

 

... چو در رزم رخشان شود رای اوی

همی موج خیزد ز دریای اوی

به نخچیر شیران شکار وی اند ...

فردوسی
 
۲۰

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۱

 

... دلت گر به درهای دریاستی

ز دریا گهر موج برخاستی

ندانست کس در جهان کان کجاست ...

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۲۶۴