بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۱
... چمن گل شیشه قلقل یار مستی من جنون کردم
هجوم گردش رنگم غرور دل شکست آخر
به چندین دور ساغر شیشه ای را سرنگون کردم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۹
کف خاکم چسان مقبول جست وجوی او گردم
فلک در گردش آیم تا به گرد کوی او گردم
دل مأیوس صیقل می زنم عمری ست حیرانم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۰
... حیا چون موج گوهر شوخی از سازم نمی خواهد
اگر رنگم در گردش زند بیتاب می گردم
ندانم درد دل جوشیده ام یا نیش فصادم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۷
... یعنی غبار خاطر ایام هم شدم
چون گل مگر به گردش رنگ التجا برم
کز دور بی نصیبم اگر جام هم شدم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۸
... نشیه آزادی من آنقدر ساغر نداشت
گردش رنگی به عرض شوخی آمد بو شدم
هرکه می بینم به وضع من تامل می کند ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۲
تحیر آینه عالم مثال خودم
بهانه گردش رنگست و پایمال خودم
به داغ می رسد آهنگ زخم من چو هلال ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱۷
... چو قفل تصویر ماند پنهان به کلک نقاش من کلیدم
به گردش چشم ناز پرور محرفم زد بت فسونگر
که دارد این سحر تازه باور که تیغ مژگان کند شهیدم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۶
بسکه چون طاوو س پیچیده ست مستی در سرم
جام ها در گردش آید گر به خود جنبد پرم
گرد بادم مستی ام موقوف کوه و دشت نیست
هر کجا گردید سر در گردش آمد ساغرم
تازه است از من بهار سنبلستان خیال ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۱
... چون شمع درین بزم پناهی دگرم نیست
جز گردش رنگی که قضا کرد حصارم
تا ممتحن طاقتم از خود به در آرد ...
... آیینه خورشیدم و با سایه دچارم
ای نشیه تسکین طلبان گردش جامی
کز خویش نمی کرد چو خمیازه خمارم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۸
... نفس قدح به کف و ناله گل به چنگ برآرم
به نیم گردش چشمی که واکشم به خیالت
فرنگ را چو غبار از جهان رنگ برآرم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۴
... جه انی را به شور آوردن و نشنیدنت نازم
تحیر عذرخواهست از خیال گردش چشمی
که با این سرگرانی گرد دل گردیدنت نازم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۸
... سراغم کرده ای آماده ساز تحیر باش
غبار گردش رنگم دلیل غارت هوشم
چه سازد گر به حیرانی نپردازد حباب من ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۰
... گهی صلحم گهی جنگم گهی مینا گهی سنگم
دو عالم گردش رنگم جنون ساغر عشقم
چو شمع از گردنم حق وفا ساقط نمی گردد ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۶
... به ناهنجاری از خود رفتنم صورت نمی بندد
پر طاووسم و پرگار دارد گردش رنگم
ببینم تا کجا منزل کند سعی ضعیف من ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۷
... تنک ظرفی چو من در بزم میخواران نمی باشد
که دور جام بیهوشی است چون گل گردش رنگم
مگر بر هم توانم زد صف جمعیتت رنگی ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۱
... تنک ظرفی چو من درمحفل امکان نمی باشد
که چون گل شیشه ها باید شکست از گردش رنگم
به میزان گرانقدر شرر سنجیده ام خود را ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۴
... هر چند سبک می گذرم از سر هستی
چون رنگ همان پی سپر گردش حالم
حرفیست وجودم ز سراب رم فرصت ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۵
... نه پروازم پر افشانی نه رفتارم قدم سایی
غباری در شکست رنگ دارم گردش حالم
تمنایی نمی دانم تو لایی نمی فهمم ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۷
عمری ست قیامتکده گردش حالم
چون آینه مینای پریزاد خیالم ...